حامیان ولایت __ خادمین امت آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ
نویسندگان یکشنبه 92 دی 15 :: 8:52 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
کد خبر : 1333031342311620796 تاریخ : شنبه 14 دی 1392 18:20 آتش افروزی در کشورهای شیعهنشین را چه کسی دنبال می کند فتنه بندر و مرگ مشکوک تروریست عربستانی «ماجد الماجد» از نزدیکان بندر بن سلطان و جعبه سیاه ترورهای چند سال اخیر علیه شیعیان لبنان و سوریه، تروریستی که بعد از مدتها کار عملیاتی نیروهای امنیتی در لبنان دستگیر و در اختیار دولت لبنان قرار داده شده بود، تنها حدود 48 ساعت پس از دستگیری مُرد تا مرگ او نیز در زمره مرگهای مشکوک لبنان ثبت شود. به گزارش جام جم آنلاین « گردان عبدالله عزام » یک گروه به اصطلاح جهادی وابسته به القاعده است؛ که رهبری آن را «ماجد الماجد»، تبعه عربستان سعودی و از نزدیکان بندر بن سلطان سیاستمدار معروف عربستانی بر عهده داشت؛ بنابر اعلام رسانه های بین المللی دو نفر از اعضای این گروه در فهرست وزارت خارجه آمریکا در مورد افراد متهم به اقدامات تروریستی قرار داشتند و دستگیری این تروریست در لبنان با همکاری تیم های اطلاعاتی آمریکا انجام شده است. بعد از دستگیری این تروریست اقدامات دستگاه دیپلماسی عربستان سعودی برای آزادی و بازگرداندن وی به عربستان شدت گرفت؛ تا آنجا که «شکیب قرطباوی» وزیر دادگستری لبنان اعلام کرد که امکان تحویل ماجد الماجد تبعه سعودی و سرکرده گردان عبدالله عزام به عربستان وجود دارد. خبر مرگ ماجد الماجد سحرگاه امروز شنبه 14 دی ماه 92 در حالی اعلام شد که مقامات لبنانی تازه دیروز اعلام کردند که براساس آزمایش های "دی ان ای"، هویت او تایید شده است. ردپای فتنه و اختلاف افکنی علیه شیعیان در زندگی، دستگیری و مرگ ماجد الماجد ماجد الماجد تحت تعالیم القاعده رشد کرده بود؛ نزدیکی او با بندر بن سلطان و ارادت فکری او به بن لادن باعث شده بود که در دشمنی با شیعیان تمام قساوت را به کار بندد، او رهبری گروهی را بر عهده داشت که ادعای حفاظت مسلمانان سنی در برابر شیعیان را یدک می کشید و به کرّات با مقصر دانستن حزب الله در ناآرامی لبنان، از آنچه سلطه شیعیان بر این کشور می خواند، انتقاد کرده بود. ماجد الماجد تحت تسلط فکری و در واقع مرید بندر بن سلطان بود؛ بندر بن سلطان رییس کنونی سازمان اطلاعات عربستان، طراح و مجری رسمی تروریسم دولتی عربستان و پدرخوانده ایجاد خشونت در داخل و خارج از کشورش است. در واقع او مرد معامله های کثیف و مهندس فتنه های طایفه ای است. او بعنوان یکی از نیروهای با نفوذ حکومت عربستان، سرکرده یک شبکه خرابکار و توطئه گر است که یک گروه مافیایی دارای منطق قبایلی آن را مدیریت می کند. مرگ مشکوک الماجد قبل از هر نوع بازجویی و تلاش عربستان برای بازپس گیری وی، نشان از اهمیت او برای نظام عربستان سعودی دارد؛ مرگی که در نهایت بهت سیستم های اطلاعاتی کشورهای مرتبط با دستگیری وی اتفاق افتاد؛ مرگی که بی شک مانند سایر مرگ های مشکوک لبنان آغازی بر اختلاف و تنش خواهد بود. مرگ ماجد الماجد، کلیدواژه آتش افروزی مرگ ماجد الماجد بعنوان جعبه سیاه اطلاعات گروه های تروریستی منطقه و شخصیت نزدیک به بندر بن سلطان؛ علاوه بر ایجاد شائبه در دست داشتن گروه های تروریستی در مرگ وی و نفوذ آنها به درون دولت لبنان برای سر به نیست کردن مهره سوخته ای به نام ماجد الماجد، روی دیگری نیز دارد و آن دمیدن در آتش اختلاف میان مذاهب اسلامی در کشورهای منطقه است. مرگ این تروریست از سوی همفکران او بی پاسخ نخواهد ماند و بی شک آنها در اقداماتی تروریستی و با ادعای حمایت از سنی مذهب های منطقه اقدام به عملیات تروریستی و کشتار مردم خواهند کرد؛ از این رو مرگ رهبر گروهک تروریستی عبدالله عزام علاوه بر مشکوک بودن آن، شبیه به یک رمز عملیات برای آغاز آتش افروزی در کشورهای منطقه است، آتش افروزی پر دامنه ای که بندر بن سلطان بعنوان حامی مالی و القاعده بعنوان بازوی اجرایی این عملیات در آن نقش خواهند داشت. الماجد چطور به دام افتاد؟ سازمان اطلاعات نظامی آمریکا 13 روز پیش تلگرافی فوری را به بخش امنیت راهبردی در وزارت دفاع لبنان فرستاد که در آن اشاره شد ماجد الماجد سرکرده گردانهای عبدالله عزام در منطقه جرود در شهرک «عرسال» لبنان است و بعد از وخامت وضعیت جسمی به یکی از خانه های این شهرک برده شده است. به نوشته الاخبار بعد از گذشت دو روز، تلگراف دیگری مبنی بر وجود برخی تماس ها برای انتقال الماجد به بیروت جهت درمان و دیالیز شدن فوری او رسید. روز سه شنبه 24 دسامبر، یک خودروی آمبولانس کار انتقال الماجد از عرسان به بیمارستان مقاصد در بیروت را برعهده گرفت. در این هنگام یک تلگراف فوری از آمریکایی ها رسید که وجود الماجد در یکی از بیمارستانهای شهر بیروت را تایید می کرد. در این حین، یک هسته ویژه در اداره اطلاعات تشکیل شد و یک گروه کار آمارگیری از پذیرش شدگان در بیمارستانهای لبنان یا کسانی که همچنان به خاطر بیماری های کلیوی در بیمارستان بودند، برعهده گرفت. حدود 415 بیمار شناسایی شدند که به غیر از دو نفر از آنها همگی لبنانی بودند. دو نفر دیگر یک شهروند عرب بود که هویت او مشخص شد اما نفر دوم یک فرد ناشناس در بیمارستان المقاصد بود. به نوشته الاخبار، یک مامور امنیتی سپس به بیمارستان مقاصد رفت و از لحظه خوابیدن الماجد به خاطر داروی آرام بخش استفاده کرده و عکسی از وی گرفت و سپس مستقیم به منطقه نظامی الیرزه رفت و این تصویر با تصاویر الماجد مطابقت داده شد و آن هنگام نقشه دستگیری اش کشیده شد. روزنامه الاخبار نوشت: یکی از پیشنهادها این بود که به بیمارستان حمله شده و الماجد از آنجا برده شود اما برخی هشدار دادند که شاید الماجد تحت محافظت باشد و این امر ممکن است به درگیری با آنها منجر شده و محافظان از این فرصت برای بردن الماجد یا قتل او استفاده کنند. سپس تصمیم گرفته شد که منتظر نظر پزشک باشند. بعد از ظهر روزپنجشنبه 26 دسامبر، پزشک معالج در گزارش خود گفت که این بیمار می تواند بیمارستان را ترک کند و الماجد از طریق همراهش که شناسنامه سوری داشت، اصرار ورزید که به شهرک عرسال بازگردد و یک خودروی آمبولانس برای این منظور آماده شد و وی بعد از غروب آفتاب سوار خودرو شد و ماموران اطلاعاتی او را زیر نظر داشتند. بعد از اینکه الماجد محدوده اداری بیروت را ترک کرد، مسیر حرکت خودروی آمبولانس به سمت جاده بین المللی منتهی به منطقه بقاع شناسایی شد و وقتی خودرو به منطقه الجمهور رسید یک یگان ویژه از ارتش با چند خودرو کمین کرده بودند و جلوی خودروی آمبولانس را گرفتند و ماموران اطلاعاتی سریع خودرو را بازکرده و الماجد و همراهش را برای جلوگیری از هرگونه واکنشی غافلگیر کردند زیرا نگران بودند که این مرد کمربند انفجاری به خود بسته باشد. در کمتر از 2 دقیقه، این دو مرد دستگیر و به مقر وزارت دفاع برده شدند و سپس کادر پزشکی آمبولانس آزاد شدند. روزنامه الاخبار نوشت: دستگاههای امنیتی پیشتر اطلاعاتی درباره وضعیت جسمی وخیم الماجد و از کار افتادن یک کلیه و نارسایی کلیه دیگرش دریافت کرده بودند به گونه ای که الماجد مجبور شد به طور مکرر به مراکز دیالیز مراجعه کند. این امر باعث شد که دستیاران الماجد چندین نقشه برای رساندن او به مراکز دیالیز متعدد تهیه کنند. الماجد به یک آپارتمان در بیروت برای استراحت منتقل می شد و سپس باز می گشت. برخی اطلاعات حکایت از آن داشت که یکی از دستیاران به طور دائمی همراهش بود. اما باید گفت که اجماع نظر منابع درخصوص دستگیری الماجد در جاده بقاع، این فرضیه را باطل می کند زیرا اگر درست بود، امکان بازداشت الماجد در داخل بیمارستان به جای ریسک فرار کردنش در جریان خارج شدن از آن وجود داشت. الماجد و تلاش ایران برای مشارکت در بازجویی از وی بعد از دستگیری الماجد، نشست ویژه ای در دفتر فرمانده ارتش به همراه افسران بلندپایه اطلاعاتی برگزار شد و همه توافق کردند که تنها یک هسته کوچک از دستگیری الماجد مطلع باشند. در این نشست همچنین درباره چگونگی بازجویی از الماجد پیش از وخامت حالش توافق نظر شد. یک تیم پزشکی نیز برای زیر نظر گرفتن وضعیت جسمی این فرد تعیین شد. برخی منابع امنیتی دیروز گفتند که اطلاعات جدی از الماجد به علت وخامت حالش بدست نیامده است. روزنامه الاخبار همچنین نوشت: بعد از درخواست ایران برای مشارکت افسرانش در تحقیقات از الماجد با توجه به اینکه گردانهای عبدالله عزام مسئولیت دو حمله انتحاری به سفارت ایران در بیروت را برعهده گرفت، سازمان اطلاعات آمریکا گزارش مفصلی درباره روند دستگیری و وضعیت جسمی الماجد دریافت کرد. در همین اثنا عربستان نیز رسما خواستار تحویل گرفتن الماجد برای بازجویی و سپس بازگرداندنش به لبنان شدند و حتی شایع کردند که موافقت سریع لبنان با درخواست خود را بدست آورده اند. سعودیها به بهانه تحت تعقیب بودن به دنبال استرداد وی به عربستان سعودی بودند زیرا وی شاه کلید اقدامات تروریستی بندربن سلطان بود با دستگری او نقش استخبارات عربستان سعودی در هدایت عملیات تروریستی در لبنان وسوریه وسایر کشورها فاش می شد. مهدی جلیلی-جام جم آنلاین موضوع مطلب : فتنه بندر و مرگ مشکوک تروریست عربستانی یکشنبه 92 دی 15 :: 8:51 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
کد خبر : 1333163953904361427 تاریخ : شنبه 14 دی 1392 20:48 ناگفته هایی در مورد نامه امام(ره) به گورباچف خاطره ای منتشر نشده از دکتر بی آزار شیرازی در باره یک دیدار سیاسی ...وقتی که نامه آمد من و آقای گورباچف متحیر شدیم که حالا چه جوابی بدهیم، شما در نظر بگیرید که گورباچف رئیس یک ملت کمونیستی است که بی دین است، خوب این مسائل را چه طوری جواب بدهیم؛ می گفت ما به این نتیجه رسیدیم که جوابی که می دهیم ارتباط بدهیم به روابط بین ایران و شوروی و در آن باره فقط بحث بکنیم. دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی در خاطره ای که تا کنون در جایی بازگو نشده و به چاپ نرسیده نقل می کند: من همراه با یک عده ای از دوستان در یک سمیناری با علمای مسیحی در گرجستان شرکت کردم؛ در آنجا بنده یک مقاله داشتم و ارائه کردم ، بعد از سمینار ما (جمع هیأت ایرانی) یک دیدار و ملاقاتی با ادوارد شوارد نادزه در گرجستان داشتیم. معلوم بود که ایشان آدم بسیار با شخصیت و خیلی خردمند و فهمیده ای است. در این دیدار خاطرات دیدارش با امام را برای ما تعریف کرد. برای من مهم بود که ببینم به طور مستقیم چه برداشتی از دیدار با امام و خانه امام کرده است. ایشان بیان می کند که من بعد از اینکه امام نامه ای نوشتند به «گورباچف» و آن نامه 6-7 صفحه بود که امام مطالب فلسفی خیلی جالبی را در آن بیان کرده بودند و از سویی به شجاعت «گورباچف» اشاره کرده بودند و راجع به اینکه چگونه ناتوانی کمونیست دارد آشکار می شود. من عین عبارت ایشان و در واقع برداشت ایشان را عرض می کنم، می گفت: وقتی که نامه آمد من و آقای گورباچف متحیر شدیم که حالا چه جوابی بدهیم، شما در نظر بگیرید که گورباچف رئیس یک ملت کمونیستی است که بی دین است، خوب این مسائل را چه طوری جواب بدهیم؛ می گفت ما به این نتیجه رسیدیم که جوابی که می دهیم ارتباط بدهیم به روابط بین ایران و شوروی و در آن باره فقط بحث بکنیم، می گفت: وقتی پاسخ را تهیه کردیم . از سوی گورباچف این نامه به من داده شد که من حامل این نامه به امام باشم. وارد ایران که شدیم. آقای دکتر ولایتی ما را بردند به جماران. البته ایشان شاید خیال می کرد که این جماران قم است.(چون به جای جماران قم را مطرح کرد). می گفت ما را بردند در یک منطقه کوهستانی در حالیکه برف می بارید و سرمای شدیدی بود جایی که هم سرد بود و هم بسیار ساده و یک زیلوهایی بود (البته ایشان تعبیر زیلو را بکار نبرد)، می گفت: یک چیزی بود خاکستری رنگ و خیلی ساده ساده بود. خانه بسیار زاهدانه بود. می گفت: من خودم را خیلی آراسته کرده بودم، لباس آنچنانی، جوراب نازک، کفش بسیار فانتزی و با این حالت وارد شدیم. اصلاً هیچ فکر نمی کردیم که حالا آنجا وارد شدیم باید کفشمان را در بیاوریم. خلاصه ما مثل دیگران کفشمان را درآوردیم و وارد شدیم و نشستیم. دیدم در این سرمای سخت پای من دارد توی آن جوراب نازک هی سرد می شود تا جایی که کرخ شد. می گفت ما درست ربع ساعت آنجا منتظر آمدن امام شدیم، برای من تعجب آور بود. چرا که من از طرف گورباچف و شوروی آمده بودم، از طرف گرجستان که نیامده بودم . جلسه هم کاملاً ساکت بود، من بودم و چند نفر از همراهان(وزیر خارجه ایران، مترجم و یک چند نفردیگر) تصوراتی همین طوری در ذهن من می گذشت از تاریخ. تا اینکه بعد از ربع ساعت دیدم فرزند امام آمدند و با ادب و متانت و خوشرویی گفتند: امام دارند می آیند. ورود امام را به من خبر دادند و من منتظر شدم. تا اینکه دیدم یک شخصیتی بسیار ساده روحانی و لاغر اندام با یک کلاهی که بر سر داشتند وارد جلسه ما شدند و من را معرفی کردند به ایشان. (به خاطر کسالت امام پزشکان گفته بودند امام ربع ساعت بیشتر نباید صحبت بکنند یا دیدار داشته باشند). وزیر امور خارجه ایران به من یادآوری کردند که شما باید در طی ربع ساعت یا حداکثر 20 دقیقه تمام محتوای نامه گورباچف را برای امام نقل کنید. من در حالی که خیلی هم سردم شده بود، شروع کردم به بیان محتوای این نامه و دیدم که امام چند مرتبه در برخی نقاط سر تکان دادند و بعد فرمودند که این نامه پاسخ نامه من نبود. من هدف اصلی ام این بود که آقای گورباچف را ببرم به یک دنیای جاوید، دنیای پس از مرگ و با یک عالم دیگر آشنا کنم و این جواب من نبود و خلاصه با یک حالتی ایشان از این جلسه بلند شدند. می گفت من یک احساس نارضایتی کردم. احساس کردم که خیلی تحویل گرفته نشدم و مثل این بود که یک توهینی به من شده باشد. می گفت: بیرون آمدم و حتی به ذهنم رسید که سایر ملاقات هایم را هم لغو کنم و برگردم. آقای دکتر ولایتی بعداً به من در هتل تلفن کردند و گفتند: امام از آن صحبت ها ناراضی نبودند فقط آن مسأله ای را که می خواستند بیان بدارند از اینکه جوابی دریافت نکرده بودند از آن بابت فقط، و الا ایشان ناراحت نشدند و خلاصه این ملاقات به صورت خوبی تلقی شده در روزنامه ها و در تلویزیون و شما می توانید اینها را ملاحظه بکنید و ایشان گفتند همین الآن شما تلویزیون را بگیرید و من گرفتم و مترجم هم برای من ترجمه کردند دیدم نه خلاصه به صورت مثبتی این دیدار تلقی شده و من یکی دو روز ماندم و دیدارهای بعدی ام را با مسئولان ایران انجام دادم ایشان بیان کردند، برداشت من از امام خمینی این است که ایشان یک ابرمرد تاریخ بود، شخصیت بزرگی بود. نتیجه ای که این برخوردهای ایشان داشت و ایشان بیان می کرد چند نکته بود یکی اینکه ایشان متوجه این مسئله شده بود که امام اصلاً در یک عالم دیگری سیر می کند و به دنبال این روابط مثلاً مادی دنیوی نیست که به خاطر منافعش بخواهد ارتباطی با شوروی برقرار بکند؛ نکته دوم این بود که فهمید امام چه روحیه زاهدانه و عارفانه ای دارد و این روحیه استکباری در ایشان اصلاً نیست و نکته دیگر اینکه امام تمام حرکات و سکناتش حساب شده است. این خیلی مهم است که ایشان فقط سه بار سرشان را تکان دادند. و همه اینها را به عنوان نکات مثبت تلقی کردند، و نکته دیگر اینکه ایشان می گفت که این امر باعث شد که یک روابط خوبی میان ایران و شوروی برقرار شود با اینکه ما دوست صدام بودیم. دوست عراق بودیم ولی این دوستی ما نسبت به عراق کاهش پیدا کرد و دوستی مان نسبت به ایران خیلی زیاد شد.نکته دیگر اینکه به برکت این دیدار امام، رابطه ایران و گرجستان بسیار عالی شد. این هم یکی از ثمرات این دیدار بود. به هر حال ایشان این صحبت ها را به دور از این صحبت های دیپلماسی بیان کرد. من دیدم واقعاً با عظمت از امام یاد کرد، در صورتی که در وطن خودش بود و آزاد بود، می توانست مثلاً بگوید آقا من خوشم نیامد ولی واقعاً ایشان با عظمت از امام یاد می کرد و از صدام با اینکه دوست سابقشان بود خیلی به صورت بدی یاد می کرد. (منبع: آرشیو خاطرات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) اظهارات میخائیل گورباچف، ـ رهبر شوروی (سابق) درباره نامه امام: پیام آیت اللّه خمینی از نظر من به همه اعصار در طول تاریخ بود و زمانی که این پیام را دریافت کردم، اینگونه دریافتم، شخصی که این پیام را نوشته فردی متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از این پیام که با دقت به آن گوش دادم و آن را مطالعه کردم، استنباط کردم او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم. آیت اللّه خمینی توانست اثر بزرگی در تاریخ نوین جهان بگذارد. ما زمانی که این پیام را در جلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست مطرح کردیم، برای اعضای حزب که نیمی از جهان را در اختیار داشتند، بسیار غیرمنتظره بود و نسبت به پیام با دیده احترام نگریستند و گفتند که رهبران ایران علاقه مند به حفظ ارزشهای انسانی در جهان هستند. من متأسفم که در آن مقطع نتوانستم به ایران سفر کنم و از نزدیک با ایشان ملاقات نمایم. به هر حال من امروز از ایشان با احترام عظیم یاد میکنم و معتقدم که آیت اللّه خمینی فراتر از زمان می اندیشید و در بُعد مکان نمی گنجید. امروز که من شاهد این اوضاع هستم، پیام آیت اللّه خمینی در ذهنم نقش میبندد که او گفته بود من مارکسیسم را به زودی در موزه های تاریخ میبینم، من از همان زمان تصمیم گرفتم حرکت را آغاز کنم لذا اصلاحات را انجام دادیم، تعداد مساجد و کلیساها افزایش یافت. اگر آن روز ما پیشگویی آیت اللّه خمینی را جدی تر میگرفتیم شاهد چنین وضعیتی نبودیم و اجازه نمیدادیم که وضعیت کشور بدین شکل درآید.
جناب آقای گورباچف، صدر هیأت رئیس? اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی، از آنجا که پس از روی کار آمدن شما چنین احساس میشود که جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید، و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم. هر چند ممکن است حیط? تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در کنار آن حل پارهای از مشکلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدید نظر در مورد مکتبی که سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود قابل ستایش است. و اگر به فراتر از این مقدار فکر میکنید، اولین مسئله ای که مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است که در سیاست اسلاف خود دایر بر «خدا زدایی» و «دین زدایی» از جامعه، که تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروی وارد کرده است، تجدید نظر نمایید؛ و بدانید که برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست. البته ممکن است از شیوههای ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمین? اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گرههای کور اقتصادی سوسیالسیم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایهداری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامع? خویش را دوا نکردهاید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بنبست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است. جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسئل? مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارز? طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است. جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسیترین درد جامع? بشری در غرب و شرق است، به در آورد. حضرت آقای گورباچف، ممکن است شما اثباتاً در بعضی جهات به مارکسیسم پشت نکرده باشید و از این پس هم در مصاحبهها اعتقاد کامل خودتان را به آن ابراز کنید؛ ولی خود میدانید که ثبوتاً اینگونه نیست. رهبر چین[1]اولین ضربه را به کمونیسم زد؛ و شما دومین و علیالظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید. امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً میخواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ[2]نشوید. امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایههای پوسید? هفتاد سال کژی جهان کمونیسم را از چهر? تاریخ و کشور خود بزدایید. امروز دیگر دولتهای همسو با شما که دلشان برای وطن و مردمشان میتپد هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینی و رو زمینی کشورشان را برای اثبات موفقیت کمونیسم، که صدای شکستن استخوانهایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است، مصرف کنند. آقای گورباچف وقتی از گلدستههای مساجد بعضی از جمهوریهای شما پس از هفتاد سال بانگ «اللّه اکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهانبینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهانبینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را که محسوس نباشد از قلمرو علم بیرون میدانند؛ و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمیدانند. قهراً جهان غیب، مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت، را یکسره افسانه میدانند. در حالی که معیار شناخت در جهانبینی الهی اعم از «حس و عقل» میباشد، و چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم میباشد گر چه محسوس نباشد. لذا هستی اعم از غیب و شهادت است، و چیزی که ماده ندارد، میتواند موجود باشد. و همان طور که موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز به شناخت عقلی متکی است. قرآن مجید اساس تفکر مادی را نقد میکند، و به آنان که بر این پندارند که خدا نیست و گرنه دیده میشد.لَن نُؤمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهرَةً[3]میفرماید:لاَتُدرِ کُهُ الأبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأبْصارَ وَ هو اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ[4]. از قرآن عزیز و کریم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قیامت بگذریم، که از نظر شما اول بحث است، اصولاً میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسائل فلاسفه، دیگر شما را خسته نمیکنم و از کتب عرفا و بخصوص محی الدین ابن عربی[9]نام نمیبرم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد. جناب آقای گورباچف، اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات، از شما میخواهم دربار? اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید. و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزشهای والا و جهان شمول اسلام است که میتواند وسیل? راحتی و نجات هم? ملتها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز نماید. نگرش جدی به اسلام ممکن است شما را برای همیشه از مسئله افغانستان و مسائلی از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان کشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریک میدانیم. با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوریهای شوروی، نشان دادید که دیگر اینگونه فکر نمیکنید که مذهب مخدر جامعه است.[10]راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه استوار کرده است مخدر جامعه است؟ آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است مخدر جامعه است؟ آری، مذهبی که وسیله شود تا سرمایههای مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب واقعی نیست؛ بلکه مذهبی است که مردم ما آن را «مذهب امریکایی» مینامند. در خاتمه صریحاً اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی میتواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نماید. و در هر صورت، کشور ما همچون گذشته به حسن همجواری و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم میشمارد. والسلام علی من اتبع الهدی.[11] 11/10/67 روح اللّه الموسوی الخمینی موضوع مطلب : خاطره ای منتشر نشده از دکتر بی آزار شیرازی در باره یک دیدار سیاسی یکشنبه 92 دی 15 :: 8:50 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
کد خبر : 1332880537048996163 تاریخ : شنبه 14 دی 1392 16:29
واکنش اصلاح طلبان به مواضع روحانی در جلسه رسانه های اصلاح طلب حاضران به شدت نسبت به مواضع رئیس جمهور درباره حماسه 9 دی اعتراض کردند. برخی مدیران به کنایه می گفتند انگار متن سخنان آقای روحانی توسط حسین شریعتمداری و یا سعید جلیلی نوشته شده بود. به گزارش مشرق،دراین جلسه که سه شنبه هفته گذشته برگزار شد، یکی از حاضران در پاسخ به این اعتراض ها گفته است: شما فراموش کرده اید که روحانی در حاکمیت است و بیشترین حمایت از وی را تاکنون جریان رهبری و ارکان نظام و نیروهای انقلاب از او داشته اند. وی نه اعتقاد دارد و نه بنا دارد با حاکمیت درگیر شود. در روزهای اخیر جریان فتنه حملات سنگینی را علیه رئیس جمهور تدارک دیده اند. صادق زیبا کلام هم در نامه ای و در واکنش به مواضع روحانی با لحنی توهین آمیز نوشت: حضرتعالی ناگریزانه و ناگزیر می بایست محض خالی نبودن عریضه هم که شده نظری اظهار کنید. شکست طرح عربستان طرح عربستان در سی و چهارمین دوره اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس که در کویت برگزار شد به دلیل مخالفت برخی کشورها از جمله عمان با شکست مواجه شد. عربستانی ها سال ها است درصددند با تشکیل اتحادیه شورای همکاری خلیج فارس، و با پشتوانه وسعت، جمعیت، ثروت، جایگاه سیاسی، موقعیت برتر در جهان اسلام و نیروی نظامی، سیطره خود را بر کشورهای حاشیه خلیج فارس دیکته کنند. طرح عربستان مشابه تشکیل اتحادیه اروپا است که شامل پول واحد، ارتش واحد، حذف ویزا،پیمان دفاعی- امنیتی، حذف گمرکی و... برای کشورهای عضو می باشد.در صورت تصویب این طرح ، پایتخت سیاسی و نظامی این اتحادیه ریاض خواهد بود. کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عمان، کویت، قطر و امارات نمی خواهند آینده خود را به سیاست ها و راهبردهای عربستان گره بزنند. استقبال رسانه های معاند از سخنان علی مطهری سخنان اخیرعلی مطهری در دفاع از سران فتنه و برخی اصحاب فتنه نظیر تاج زاده، بهزاد نبوی و انتقادات شدید به قوه قضائیه در آستانه 9 دی با استقبال شبکه های ماهواره ای و رسانه های معاند نظام مواجه شده است. این شبکه ها با بازتاب و پردازش سخنان مطهری در خط تحلیلی خود به مخاطب القا می نمایند که از ابتدا در جریان اصول گرایی در ارتباط با سران فتنه اختلاف نظرهای جدی وجود داشته است.همسویی کامل برخی رسانه های داخل کشور با رسانه های بیگانه در این موضوع (مثل بسیاری موضوعات دیگر) قابل توجه است. همچنین شبکه های ماهواره ای در سناریویی رسانه ای با یادآوری مواضع گذشته علی مطهری بر ضد دولت اصلاحات او را "عامل به تکلیف" به تصویر می کشانند و با این شگرد به دنبال نوعی مشروعیت سازی برای اظهار نظرهای اخیر او هستند. عربستان؛فرانسه جایگزین آمریکا رسانه های بیگانه سفر رئیس جمهوری فرانسه به عربستان سعودی و رایزنی های وی با مقامات عربستان، سعد حریری و احمد جربا (رئیس ائتلاف ملی سوریه) را مورد توجه و بررسی قرار دادند. در این زمینه گفته شده «فرانسوا اولاند برای تاکید بر اتحاد استراتژیک جدیدی که بین فرانسه و دولت عربستان در حال شکل گیری است به ریاض رفته و این اتحاد استراتژیک تصور بر این هست که جایگزین اتحاد استراتژیک عربستان با آمریکا می شود عربستان معتقد است که آمریکا بخاطر تردید در موضوع سوریه و بخاطر بی تفاوتی نسبت به اوضاع لبنان و بخاطر سپردن امور به نوری مالکی در عراق از موضوع اتحاد استراتژیکی اش با عربستان خارج شده و الان عربستان تلاش می کند که فرانسه را بجای آمریکا در اتحاد استراتژیک خودش قرار بدهد.» در همین راستا کمک سه میلیارد دلاری عربستان سعودی به ارتش لبنان در فضای رسانه ای بیگانه بازتاب یافته است؛ کمکی که گفته می شود: «بیش از هر چیز انگیزه اش در هم شکستن برتری نظامی حزب الله در لبنان است. با ایران صادق باشیم «پل پیلار» تحلیلگر سابق سیا در مقاله ای تصریح کرد: آمریکا باید با ایران صادق باشد و این کشور را «لولو خورخوره» جلوه ندهد. به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اینترنتی نشنال اینترست، در مقاله تحلیلگر سابقه سیا آمده است: نومحافظه کاران در واشنگتن هنوز تلاش می کنند مطابق میل حزب لیکود اسرائیل عمل کنند و با تصویب تحریم های جدید و قرار دادن آمریکا در جاده جنگ، مذاکرات هسته ای با ایران را از خط خارج کنند. اما واقعیت پشت سفسطه بازی ها و تحریف ها گم شده است. در این مقاله آمده است:بحث اصلی درباره ایران در کنگره بعد از اتمام تعطیلات، لایحه ای است که سناتور مارک کرک و سناتور رابرت منندز ارائه کرده اند که تحریم های بیشتری علیه خریداران نفت ایران پیش بینی کرده است و شرایط غیرواقع بینانه برای جلوگیری از وضع تحریم ها ایجاد می کند. این لایحه همچنین به اسرائیل برای حمله به ایران چراغ سبز می دهد و پای آمریکا را نیز به جنگ باز می کند. تیم مذاکره کننده آمریکا با این لایحه مخالف است.نظر این تیم خیلی اهمیت دارد.اگر لایحه تحریم واقعاً قدرت چانه زنی آمریکا را بالا ببرد ، مذاکره کنندگان آمریکایی از آن استقبال می کنند.نمایندگان مجلس ایران در واکنش به اقدام کنگره آمریکا خواستار افزایش سطح غنی سازی شده اند. این نشان می دهد که چگونه تهدید و لجبازی یکی از طرفین موجب می شود طرف دیگر نیز در موضع لجبازی قرار بگیرد. موضوع مطلب : واکنش اصلاح طلبان به مواضع روحانی یکشنبه 92 دی 15 :: 8:50 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
کد خبر : 1333322998305146138 تاریخ : شنبه 14 دی 1392 23:49 ظریف: کشورهای ثالث در روابط ایران و ترکیه دخالت نکنند محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران خواستار عدم دخالت کشورهای ثالث در روابط ایران و ترکیه شد. وزیر امور خارجه کشورمان که برای دیدار با مقامات ترکیه به استانبول سفر کرده است، شنبه شب این مطلب را در مصاحبه مطبوعاتی مشترک با احمد داوداوغلو وزیر امور خارجه ترکیه عنوان کرد. وی گفت: ضروری است که کشورهای ثالت از دخالت در روابط دو کشور همسایه ایران و ترکیه که به سود مردم دو کشور و صلح و ثبات در منطقه است، خودداری کنند تا این روابط سیر صعودی خود را داشته باشد. وزیر امور خارجه کشورمان روابط ایران و ترکیه به عنوان دو کشور مهم و تاثیر گذار در منطقه حساس خاورمیانه را مهم و بر لزوم تبادل نظر و هماهنگی دائمی و مستمر بین مقامات دو کشور تاکید کرد. وی گفت: از آغاز استقرار دولت جدید در ایران، ارتباطات مقامات دو کشور گسترش یافته است و در آینده نزدیک رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به تهران سفر خواهد کرد. ظریف افزود: در این سفر بسیاری از تفاهم های صورت گرفته بین مقامات دو کشور نهایی خواهد شد. وی گفت: از جمله این توافقات می توان به توافق تعرفه های ترجیحی دو کشور اشاره کرد که دستاورد بسیار مهمی برای ایران و ترکیه خواهد بود. ظریف اضافه کرد: افزون بر آن دو کشور درخصوص تشکیل شورای عالی همکاری ایران و ترکیه به تفاهم رسیده اند که این امر نشان دهنده روابط خوب دو کشور است. وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه به سفر دکتر حسن روحانی رئیس جمهور ایران به ترکیه در ابتدای سال جاری میلادی نیز اشاره کرد و گفت: به هنگام این سفر نیز بسیاری از توافقات صورت گرفته اجرایی خواهند شد. ظریف با بیان این که بستر مناسب برای گسترش روابط دو کشور ایران و ترکیه در بخش های مختلف ازجمله حوزه های انرژی، بازرگانی، حمل و نقل و تجارت فراهم شده است، تصریح کرد: دو طرف همچنین خواستار گسترش همکاری های کنسولی شده اند و با افزایش همکاری های کنسولی دو کشور شاهد نزدیکی دو ملت در بخش های مختلف خواهیم بود. وی در باره مباحث مطرح شده در دیدار با نخست وزیر و وزیر امور خارجه ترکیه اظهار کرد: در این دیدارها در باره موضوعات منطقه ای به تبادل نظر پرداختیم. ظریف با بیان این که نقاط مشترک بسیاری در مواضع دو کشور ایران و ترکیه وجود دارد؛ گفت: ضرورت رسیدن به راه حل های مورد قبول، احترام به آرای مردم، مخالفت با خشونت، درگیری و جنگ و تقویت برادری بین دو کشور از نقاط مواضع مشترک دو طرف است. وزیر امور خارجه ایران به ادامه همکاری های دو کشور در خصوص تحولات سوریه نیز اشاره کرد و گفت: مذاکرات دو کشور برای رسیدن به یک راه حل که مردم سوریه به تفاهم برسند، ادامه خواهد داشت. وی تصریح کرد: دولت های خارجی نیز باید برای رسیدن به تفاهم در سوریه و پایان بخشیدن به درگیری ها در این کشور کمک کنند ضمن این که به آرای مردم سوریه نیز بایستی احترام گذاشته شود. ظریف همچنین به برگزاری انتخابات در عراق نیز اشاره و ابراز امیدواری کرد که انتخابات موفقیت آمیزی در عراق و با حضور مردم این کشور در پای صندوق های رای برگزار شود. وی در ادامه به مواضع مشترک ایران و ترکیه اشاره و انجام دیدارهای مقامات دو کشور را زمینه ساز کاهش اختلافات دانست و گفت: گسترش این روابط امنیت را در منطقه در پی خواهد داشت. وزیر امور خارجه ایران به حجم مبادلات دو کشور نیز اشاره کرد و افزود: رسیدن به 30میلیارد دلار تبادلات تجاری بین ایران و ترکیه قابل دسترسی است. احمد داوداوغلو وزیر امور خارجه ترکیه نیز پیش از سخنان ظریف در سخنانی گفت: دو کشور تصمیم به تشکیل شورای عالی همکاری گرفته اند که این توافق در سفر نخست وزیر ترکیه به تهران و سفر دکتر ? حسن روحانی ? به ترکیه نهایی خواهد شد. وی در باره مباحث مطرح شده در دیدار با وزیر امور خارجه ایران نیز گفت: در این دیدار دو طرف با افزایش حجم تبادلات تجاری دو کشور به مرز 30 میلیارد دلار و سپس 50 میلیارد دلار موافقت کردند. وزیر امور خارجه ترکیه از مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 ابراز خرسندی کرد و گفت: ترکیه از این مذاکرات حمایت کرده و می کند و امیدوارم این گفت وگوها به صورت سازنده ادامه داشته باشد. وی در باره تحولات سوریه گفت: نقطه نظرات خود را در خصوص تحولات سوریه در دیدار با وزیر امور خارجه ایران بیان کردم ضمن این که دو کشور ایران و ترکیه در باره سوریه همکاری های نزدیکی دارند. داوداوغلو اضافه کرد دو کشور پیش از این نیز خواستار اعلان آتش بس در سوریه شده بودند و ما خواستار پایان خونریزی ها در این کشور هستیم. وزیر امور خارجه ترکیه درباره برگزاری نشست ژنو دو نیز افزود: به تلاش خود برای برگزاری این نشست ادامه خواهیم داد و با ایران گام های مشترکی را بر خواهیم برداشت. وی به مذاکراتش با همتای ایرانی خود در باره تحولات عراق نیز اشاره و بیان کرد: ما امیدواریم که خشونت در عراق هر چه زودتر به پایان برسد و انتخابات این کشور در جوی با آرامش و ثبات برگزار شود و دو کشور ایران و ترکیه در این خصوص نیز به گفت وگوهای خود ادامه خواهند داد. موضوع مطلب : کشورهای ثالث در روابط ایران و ترکیه دخالت نکنند یکشنبه 92 دی 15 :: 8:49 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
کد خبر : 1333754035537707661 تاریخ : یکشنبه 15 دی 1392 8:23 روزنامه خندان ساندویچ خور مشکوک طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند میزنند و آنها که روزنامه میخوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند. جام جم: انتقال پایتخت به زیر تخت! صحبت از انتقال پایتخت است. بله، این مطلب درست است و شایعه نیست. منتهی نه که طرح خیلی خوبی است، الان قریب بیست سالی می شود که محل توجه است و راجع به آن صحبت می شود. خصوصا هر وقت که بحث آلودگی هوا یا زلزله، بالا می گیرد، اما از خدا که پنهان نیست، از شما نیز چه پنهان که چون اجرای این طرح در عمل کمی سخت است؛ این است که هنوز زور کسی نرسیده تا پایتخت را به خارج شهر تهران هل دهد. وزیر راه و شهرسازی: «انتقال پایتخت، یک ایده است و باید توسط گروه مطالعاتی وزارتخانه بررسی شود و براساس تجربه دیگر کشورها، این کار خیلی زمان می خواهد.» ــ به نقل از جراید روی گسل تک مضراب: ما دقیقا هم اکنون از جهالت درآمدیم و ملتفت شدیم که تا الان وقت کافی نبوده و بیشتر از اینها باید به مسئولان وقت داده شود. شاید یک چیزی در مایه زمان های معروف در زمین شناسی. خب خدا را شکر، چیزی هم که ما زیاد داریم، وقت. به یک کسی گفتند: «مبلغی به قرض به ما بده با مهلتی چند»؛ گفت: «مبلغ را که ندارم، اما مهلت هرچه بخواهید در خدمتم.»! ادامه عرایض وزیر: «برای انتقال پایتخت، زلزله یا آلودگی هوا کفایت نمی کند؛ بلکه باید مجموعه ای از دلایل گسترده در این باره وجود داشته باشد که این امر نیازمند شناسایی مسائل فنی و اقتصادی است.»ــ به نقل از جراید پایتخت بسته پیشنهادی: بهتر است به عوض تک مضراب زدن بر فرمایش های متین جناب وزیر، به روال معمول و بی دردسر خودمان، بسته پیشنهادی بدهیم که صد درصد کاربردی تر است. ملاحظه بفرمایید: 1ـ انتقال جزء به جزء: همیشه گفتند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است. ما خودمان خیلی پیش تر از اعلام جناب وزیر، شستمان خبردار شده بود که طرح انتقال پایتخت فقط در حد یک ایده است. اگر جز این بود که لااقل تا الان یک گوشه کار گرفته شده بود. حالا همه اش هیچ. توقع نداریم یکدفعه کل پایتخت را با جرثقیل بکسل کنند ببرند خارج تهران خالی کنند. خیر؛ گاو نر می خواهد و مرد کهن!... می شد در این سال ها جزء به جزء انتقال داده شود. قطعا تا الان فقط برج میلادش باقی مانده بود که برای میخکوب کردن گسل ها به زمین لازم است. البته می گویند بالایش بستنی های خوبی هم می دهند. 2ـ ایجاد معضل بیشتر: اگر طبق فرمایش جناب وزیر، آلودگی هوا و زلزله، برای انتقال پایتخت کافی نیست؛ پس بفرمایند که چه مشکلات و معضلات دیگری لازم است به تهران اضافه شود تا مردم و مسئولان اقدام کنند. به هر حال خوشحال می شویم اگر کاری از دست ما برآید. حداقلش این است که به سبک جناب حافظ شاعر، ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم / غم تهران تو را چاره ز جایی بکنیم. 3ـ سیار بودن پایتخت: اگر زمانی که تهران را به عنوان پایتخت می ساختند، زیر آن چرخ گذاشته بودند؛ الان مسئولان عزیز ما این دغدغه ها و مشکلات بیخود را نداشتند و به کارهای مهم ترشان می رسیدند. ولی خب اگر دیگران در گذشته کوتاهی کردند، این دلیل نمی شود که ما نیز الان کوتاهی کنیم. فلذا در هرجا که می خواهیم پایتخت جدید را علم کنیم؛ بهتر است که زیر آن چرخ هایی گذاشته شود تا اگر باز آلودگی هوایی چیزی باعث پیدایش طرح و ایده انتقال پایتخت شد؛ این کار سه سوته، انجام پذیر باشد. آسان مثل آب خوردن یا بردن پایتخت به زیر تخت! کیهان: بوق (گفت و شنود) گفت: اظهارات متعهدانه رئیس جمهور در تقدیر از حماسه 9دی که اعتراض شدید به دست اندرکاران فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 بود، بدجوری اعصاب سران و عوامل فتنه و حامیان خارجی آنها را به هم ریخته است. گفت: اظهارات متعهدانه رئیس جمهور در تقدیر از حماسه 9دی که اعتراض شدید به دست اندرکاران فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 بود، بدجوری اعصاب سران و عوامل فتنه و حامیان خارجی آنها را به هم ریخته است. گفتم: وطن فروشی و خیانت سران فتنه آشکارتر و مستندتر از آن است که قابل انکار باشد و آقای روحانی به تعهد اسلامی و انقلابی خود عمل کرده است. گفت: مدعیان اصلاحات ضمن حمله شدید به آقای روحانی ابراز نگرانی کرده اند که مبادا رئیس جمهور در محکوم کردن فتنه و فتنه گران از این جلوتر هم برود. گفتم: چه توقع بی جایی؟!... یارو به قصد هواپیماربایی وارد کابین خلبان شد و گفت؛ برو اسرائیل، خلبان گفت نمیرم. گفت؛ برو انگلیس، آمریکا... خلبان جواب داد نمیرم و یارو که حسابی ناامید شده بود گفت؛ پس بذار یه بوق بزنم! سیاست روز: ساندویچ خور مشکوک جمله زیر متعلق به کدام یک از فلاسفه است؟ مرتضی آقا تهرانی: ... روز اول خوب بود، روز دوم لق زد و روز سوم افتاد. حمید رسایی – نماینده مجلس - : انسانهای شاخص و معروف صدای ریزش بلندی دارند اما مردم عادی هم ریزش دارند اما با صدای آرامتر! یک نماینده مجلس: باید مشخص شود دختر چه کسی در روز راهپیمایی فتنه ساندویچ می خورد. شرق: لقمان حکیم: من شرمنده ام خوشبختانه ظاهر و باطن مان دارد یکی می شود. تا هفهشده سال پیش خیلی حرف ها و عبارات، حرف های درگوشی بود و اگر به گوش کسی می رسید گوش گوینده و شنونده از خجالت سرخ می شد. الان کسی گوشش بدهکار این حرف ها نیست و هرچه به دهان کسی برسد بدون معطلی به گوش دیگران صادرش می کند. این قضیه بد است یا خوب؟ ما نمی دانیم. فقط می دانیم وزارت ارشاد که این همه مته به خشخاش می گذارد و با پنس و موچین، کلمه از کتاب ها حذف می کند، حاصل کارش اصلا تاثیرگذار نبوده. یعنی چی؟ یعنی کتاب هایی که چاپ می شود وزارت ارشاد سعی می کند کاملا پاکیزه منتشر شود. بدون هیچ کلمه، هیچ تعبیر یا مفهوم شک برانگیز. یعنی چی؟ یعنی اینکه توی این سال ها کتاب ها ضدعفونی شدند، اما عفونت جای دیگری وجود داشته. یعنی چی؟ یعنی اینکه وزارت ارشاد که برخی کتاب ها را ممنوع الچاپ اعلام می کرد و می ریخت دور و خمیر می کرد، در همان لحظه رییس دولتش پشت تریبون هایی که مخاطب میلیونی دارد، از دستبرد «لولو» به مقوله ای خاص و سوختن موضع حساس و آب ریختن به منطقه سوخته شده و چه وچه حرف می زد. یا در برخی مجالس همراه با پرتاب جاچسبی فحش کف خیابانی به هم گفته می شد و جالب اینکه همه این کلمات درشت، مخاطبان میلیونی داشت. اما کتاب هایی که خمیر می شد دست بالا دوهزار مخاطب داشت که آن هم باید سال ها توی کتابفروشی خاک می خورد تا کسی حوصله کند یکی از آنها را ورق بزند. تلاش برای پاکیزه نشان دادن ادبیات این دوره، وقتی سال ها بعد کتاب های ضدعفونی شده را با برخی نطق های عفونت زا مقایسه کنند، بسیار تعجب خواهند کرد و متوجه نمی شوند باید دم خروسی را که بیرون زده باور کنند یا چیز دیگری را. عکس زیر، عکس آموزنده ای است که اگر لقمان حکیم هم دوره ما بود حتما علاوه بر اینکه از نطق رییس دولت سابق، نطق های برخی نمایندگان مجلس و دیگر درفشانی ها درس می گرفت، از روی سرمشق زیر، شبی صدبار مشق می کرد. اصطلاحی که روی بیلبورد بزرگراه با فونت درشت نوشته اند و با افتخار نصب کرده اند، در حالت طبیعی بین دعوای دو راننده به زبان می آید که هی فلانی سرت جای دیگری است؟ تهران امروز: لیلیِ نوین! حکایت داور و دارو! شنیدم که یک داور گوشت تلخ قضاوت همی کرد در لیگ بلخ! آوانتاژ را کرده کلاً رها خطا می گرفتی ز باد هوا نبودی به هنگام بازی حلیم بدادی فقط قرمزِ مستقیم! ز ترسش نیارست کردن نگاه به چشمان او صاحبِ باشگاه! نه اهل تعامل نه اهل تماس تو گویی که ضد بود با اسکناس! (گر اینها شود جمع در داوری شود داوری شغلِ درد آوری!) قضا را به پارتی دو تن نانجیب خوراندند او را دوایی عجیب در اول دچارِ کمی رعشه شد سپس نشئه-یعنی همان «نعشه»(!)-شد! چه دارو کزآن داورِ تیز خشم فسرد و پس از آن فقط گفت: چشم! به کرّات غش کرد در داوری گهی اینوری و گهی آنوری در این مستطیل طویل و عریض بخواهم ز حق: اشفِ کُلَّ مریض! لیلی نوین! شنیدم که لیلی سیه فام بود ز چاقی حسابی بداندام بود دو ماهی کِرم زد به رخسار خویش به لیزر ز رخ برد آثارِ ریش(!) کمربند بر اِشکَمَش بست سفت سه ماهی رژیم غذایی گرفت چنانش رژیم و کِرِم داد حال! که شد لاغر و ماه، عین هلال سپس شاد دل سوی مجنون شتافت ولیکن از او التفاتی نیافت بگفت:«این منم «های»! لیلای تو! به او گفت:«خانم، مزاحم نشو! مگر خود نداری برادر-پدر؟ برو پرد? شرم مردم مدر! نگاری که از بنده دل برده بود تپل بود، ضمنا سیه چرده بود! برو ردّ کار خود ای پیرزن! تو عنتر کجا و دل آرای من؟» رخ پر کِرِم شد به آنی بنفش درآورد از پای خود لنگه کفش زدش ضرب? سخت و جانانه ای که:«بی جنبه، الحق که دیوانه ای!» قانون:هزینه آزادی زنجانی را از جیب می دهیم! دنیای نامردیه آقا. می چرخد و می چرخد ببیند شما چه کسی یا چه چیزی را دوست دارید تا یک مشکلی برای ضدحال زدن درست کند. خبر دستگیری بابک زنجانی را حتما شنیده اید. تنها اسطوره زندگی ما دستگیر شد و دیگر هیچ انگیزه ای برای زندگی کردن نداریم. بعد از داداش کایکو به هیچکس اندازه زنجانی دل نبسته بودیم البته غیر از مخاطب خاص مان که به مرور زمان مخاطبان خاص شده بودند. چند تای شان هم مخاطب عام بودند البته. از شما چه پنهان بابک زنجانی شدن هدف ما بود، ولی اوین رفتن خیر. چقدر نقشه کشیده بودیم تا راننده یکی از وزرا شویم تا بتوانیم روزی 17 میلیون درآمد داشته باشیم. بعد با یک سعید نامی دوست شویم تا او هم شرکت های تامین اجتماعی را بی منت در اختیار ما قرار دهد ولی حیف. حیف که ایمان شدیم و بهترین دوست مان جواد هم در شرکت خودروسازی کار می کند و حتی نمی تواند لوازم ریو را به قیمت پایین تر برایمان فراهم کند. یعنی تو بگو حتی یک صفحه کلاچ یا چراغ راهنما. یکی به ما بگوید مگر بابک چقدر بدهی داشت؟ تنها کمی بیش از سی هزار میلیارد تومان. این هم پولی است؟ سعید را 200 هزار تومان جریمه کردید، خب بابک را هم 300 هزار تومان جریمه کنید قال قضیه کنده شود. حالا اگر مانند مرتضوی این پول را هم نداشت و خواست اعتراض بزند بگویید ما از جیب می دهیم البته حقوق مان که می رود پای قسط، ولی یارانه که نمرده است. شاید باورتان نشود، ولی از وقتی خبر بازداشت زنجانی را شنیده ایم خواب و خوراک نداریم. مریض شده ایم. پایمان زق زق می کند. کمرمان تیر می کشد، ریه مان دوسیب نعنا. همش احساس می کنیم یک چیزی کم داریم. شاید هم دو چیز. خلاصه حال مان اصلا خوب نیست. تب داریم، درد داریم، حق داریم. کاملا بی ربط: وزارت ارشاد در حرکتی بی سابقه اقدام به انتشار فهرست یارانه های دریافتی مطبوعات کرده است. فقط خواستیم بدانید روزنامه کیهان برای یکسال مبلغ یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان یارانه دریافت می کند. هیچ توضیح اضافه ای هم نداریم. هیچ نتیجه گیری اخلاقی و غیراخلاقی هم نمی خواهیم داشته باشیم. قدس: مش غضنفر و احتکار کالاهای اساسی تو مُحَلِّما دو دِنه سوپر دِرِم که یَکدِنه سَرِ میلانِمایُ یَکدِنه تَیِش. او سَر میلانی اکبرآقایِ خودِمایِ که یَک چَنسالی مِره همینجه دُکون دِره ولی او تَیِ میلانی چَنماه بیشتر نِمِره که آمده سوپر واز کِرده. اکبرآقا با ایکه ایقذَر قِدیمیِ ولی تازَش یَکهفته جولوتر تِنِست یَک پُراید قسطی بِرِیِ خودِش بِخِره ولی او سوپرِ دِگه، یَرِگه روز اول با چَرخ آمد ولی الان یَکدِنه اَزی ماشین مَکُش مَرگِماهایِ خاریجی که شاستیشا بلندِ دِره. اولِّش فِکِر مِکِردُم داعایِ نَنه پشتِ ای یَرِگه سوپریه که ایقذَر کار کاسیبیش گیریفته یُ ناسَن پولدار رِفته تا ایکه دیروز که رفتُم اَزِش یَک بسته مُل مُلی بِرِیِ آش شورباما بِستِنُم دیدُم پولیسا دَرِ دُکونِش لوکّه رِفتنُ دِرَن مُبُرَنِش. رفتُم جولو به یَک پاسِوونه که اونجه واستِده بود گفتُم بِرار بِرِیچی ای بِنده خدارِ مُبُرِن؟ گفتِگ بِرِیکه ای یَرِگه محتکِره؛ یَک عالَم از جنسایی که مردم هَمِّشه لازم دِرَن رِ وَردیشته برده تو او انباره که پشتِ میلانِتایِ لوکّه کِرده تا وَختی قیمتِشا گیرونتر رَفت بیِره تو دُکونِ خودِشُ یَک عالَم سوپرُ بقالی دِگه تو شهر بُفروشِ. حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم ای بازاریا که وَرمِدِرَن ایقذَر جنسارِ تو انباراشا لوکّه مُکُنَنُ بِرِیِ سود خودِشا دَس به احتکارِ جنسایُ کالاهای اساسی مِزِنَنُ اسم خودِشایَم مسلمون گذِشتن، نِمِدِنَن که روایت دِرِم محتکرا عینِ کافِرایَن؟
موضوع مطلب : ساندویچ خور مشکوک یکشنبه 92 دی 15 :: 8:47 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
کد خبر : 1333756574225937840 تاریخ : یکشنبه 15 دی 1392 8:15
انتقال پایتخت به زیر تخت! صحبت از انتقال پایتخت است. بله، این مطلب درست است و شایعه نیست. منتهی نه که طرح خیلی خوبی است، الان قریب بیست سالی میشود که محل توجه است و راجع به آن صحبت میشود. خصوصا هر وقت که بحث آلودگی هوا یا زلزله، بالا می گیرد، اما از خدا که پنهان نیست، از شما نیز چه پنهان که چون اجرای این طرح در عمل کمی سخت است؛ این است که هنوز زور کسی نرسیده تا پایتخت را به خارج شهر تهران هل دهد. وزیر راه و شهرسازی: «انتقال پایتخت، یک ایده است و باید توسط گروه مطالعاتی وزارتخانه بررسی شود و براساس تجربه دیگر کشورها، این کار خیلی زمان می خواهد.» ــ به نقل از جراید روی گسل تک مضراب: ما دقیقا هم اکنون از جهالت درآمدیم و ملتفت شدیم که تا الان وقت کافی نبوده و بیشتر از اینها باید به مسئولان وقت داده شود. شاید یک چیزی در مایه زمان های معروف در زمین شناسی. خب خدا را شکر، چیزی هم که ما زیاد داریم، وقت. به یک کسی گفتند: «مبلغی به قرض به ما بده با مهلتی چند»؛ گفت: «مبلغ را که ندارم، اما مهلت هرچه بخواهید در خدمتم.»! ادامه عرایض وزیر: «برای انتقال پایتخت، زلزله یا آلودگی هوا کفایت نمی کند؛ بلکه باید مجموعه ای از دلایل گسترده در این باره وجود داشته باشد که این امر نیازمند شناسایی مسائل فنی و اقتصادی است.»ــ به نقل از جراید پایتخت بسته پیشنهادی: بهتر است به عوض تک مضراب زدن بر فرمایش های متین جناب وزیر، به روال معمول و بی دردسر خودمان، بسته پیشنهادی بدهیم که صد درصد کاربردی تر است. ملاحظه بفرمایید: 1ـ انتقال جزء به جزء: همیشه گفتند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است. ما خودمان خیلی پیش تر از اعلام جناب وزیر، شستمان خبردار شده بود که طرح انتقال پایتخت فقط در حد یک ایده است. اگر جز این بود که لااقل تا الان یک گوشه کار گرفته شده بود. حالا همه اش هیچ. توقع نداریم یکدفعه کل پایتخت را با جرثقیل بکسل کنند ببرند خارج تهران خالی کنند. خیر؛ گاو نر می خواهد و مرد کهن!... می شد در این سال ها جزء به جزء انتقال داده شود. قطعا تا الان فقط برج میلادش باقی مانده بود که برای میخکوب کردن گسل ها به زمین لازم است. البته می گویند بالایش بستنی های خوبی هم می دهند. 2ـ ایجاد معضل بیشتر: اگر طبق فرمایش جناب وزیر، آلودگی هوا و زلزله، برای انتقال پایتخت کافی نیست؛ پس بفرمایند که چه مشکلات و معضلات دیگری لازم است به تهران اضافه شود تا مردم و مسئولان اقدام کنند. به هر حال خوشحال می شویم اگر کاری از دست ما برآید. حداقلش این است که به سبک جناب حافظ شاعر، ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم / غم تهران تو را چاره ز جایی بکنیم. 3ـ سیار بودن پایتخت: اگر زمانی که تهران را به عنوان پایتخت می ساختند، زیر آن چرخ گذاشته بودند؛ الان مسئولان عزیز ما این دغدغه ها و مشکلات بیخود را نداشتند و به کارهای مهم ترشان می رسیدند. ولی خب اگر دیگران در گذشته کوتاهی کردند، این دلیل نمی شود که ما نیز الان کوتاهی کنیم. فلذا در هرجا که می خواهیم پایتخت جدید را علم کنیم؛ بهتر است که زیر آن چرخ هایی گذاشته شود تا اگر باز آلودگی هوایی چیزی باعث پیدایش طرح و ایده انتقال پایتخت شد؛ این کار سه سوته، انجام پذیر باشد. آسان مثل آب خوردن یا بردن پایتخت به زیر تخت! رضا رفیع موضوع مطلب : نتقال پایتخت به زیر تخت! یکشنبه 92 دی 15 :: 8:45 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
فرصت نامنویسی انتخابات کمیته ملی المپیک پایان یافت
مهلت پانزده روز نامنویسی انتخابات کمیته ملی المپیک به پایان رسید و 41 نفر برای احراز پنج پست این کمیته اعلام آمادگی کردند. نامنویسی 11 نفر برای تصاحب پست ریاست کمیته ملی المپیک مهمترین فرایند این انتخابات است. جایی که هم سیدمصطفی هاشمیطباء و هم محمد علیآبادی نامنویسی کردهاند.
کد خبر: 368953
تاریخ انتشار:14 دی 1392 - 22:25-04 January 2014
عقربههای ساعت که به 15:30 عصر امروز رسید مهلت پانزده روزه نامنویسی انتخابات مهم کمیته ملی المپیک به پایان رسید و جمعاْ 41 تن برای شرکت در این انتخابات نامنویسی کردند. انتخاباتی که این روزها به دلیل حواشی ایجاد شده در آن بیش از پیش محل توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته است.
به گزارش تابناک، مطابق تبصره 4 ماده پانزده اساسنامه کمیته ملی المپیک، افراد عضو مجمع نامزد احراز کرسیهای مختلف هیئت اجرایی از یک ماه تا پانزده روز پیش از مجمع انتخاباتی باید شخصاْ با مراجعه به کمیته، فرمهای مخصوص نامنویسی و آمادگی شرکت در انتخابات را تکمیل و به همراه مدارک لازم به حوزه دبیرکل کمیته تحویل داده و رسید دریافت نمایند.
به این ترتیب و از آخرین روز ماه آذر نامنویسی کاندیداهای انتخابات کمیته ملی المپیک آغاز شد و تا ساعت 15:30 امروز 41 نفر برای تصاحب پنج پست ریاست، نایبرئیسی، دبیرکلی، خزانهدار و عضویت در هیئت اجرایی کمیته ملی المپیک حضور خود در انتخابات را قطعی کردهاند. در این میان 11 تن برای تصاحب پست ریاست کمیته ملی المپیک اعلام آمادگی کردند که حضور همزمان هاشمیطباء و علیآبادی در میان اسامی کاندیداهای این پست خبر از روزهای پر تنش پیشرو برای کمیته ملی المپیک میدهد.
البته شعلههای اختلافنظر این دو که مدتی آتش زیر خاکستر بود، با حرفهای سیدمصطفی هاشمیطباء بالا گرفت. جایی که او در واکنش به حرفهای علیآبادی به خبرنگاران گفت که: «خلاف کارها نمی گویند که ما خلاف کردهایم، بلکه حقبهجانب هستند. آنهایی که مال مردم را میخورند و از دیوارشان بالا میروند، کارشان را خلاف نمیدانند. بنابراین، آدم چه میتواند بگوید به این افراد که خلاف میکنند و از خودشان دفاع میکنند».
ماجرا از جایی شروع شد که بعد عضویت هاشمیطباء در کمتر از سه ماه گذشته در هیئترئیسه فدراسیون ژیمناستیک و ابراز علاقه او برای شرکت در انتخابات کمیته ملی المپیک محمد علیآبادی در جلسه هیئت اجرایی این کمیته که از حضور مخالفانش خالی بود، بندی را به آئیننامه انتخابات افزود که کاندیداتوری افرادی برای انتخابات پذیرفته میشود که حداقل شش ماه سابقه عضویت در یک فدراسیون را داشته باشند و به این ترتیب علیآبادی بندی را به آئیننامه افزود که به مدد آن قویترین رقیب خود را برای تصاحب صندلیاش از عرصه رقابت بیرون میکرد.
این اقدام البته از سوی هاشمیطباء پذیرفته نشد و این عضو سابق کمیته بینالمللی المپیک آن را مغایر اساسنامه IOC خواند و حتی تهدید به شکایت به کمیته بینالمللی المپیک کرد. اما این تنها سنگی نبود که پیش پای مصطفی هاشمیطباء قرار گرفت.
پس از پایان مهلت نامنویسی بود که مشخص شد جعفر درویشزاده، رئیس فدراسیون ژیمناستیک هم در انتخابات کمیته ملی المپیک شرکت کرده است. این درحالی است که هاشمیطباء برای شرکت در این انتخابات مصوبه هیئترئیسه کمیته ملی المپیک را دارد و کار درویشزاده را غیراخلاقی خوانده است. اما درویشزاده با اشاره به آئیننامه کمیته ملی المپیک اعلام کرده که قانون مشخص میکند که چه کسی در این انتخابات شرکت خواهد کرد.
اما بهجز هاشمیطباء و علیآبادی پست ریاست کمیته ملی المپیک داوطلبان دیگری هم دارد. کیومرث هاشمی فرد دیگری است که از او به عنوان گزینه وزارت ورزش و جوانان یاد میکنند و خودش البته این موضوع را تکذیب میکند. مدیر کل وزارت ورزش و جوانان امروز اعلام کرده که برای خاتمه دادن به شایعات از مدیرکلی حوزه وزارتی وزارت ورزش و جوانان استعفا داده تا با خیال راحت پا در رقابت انتخاباتی کمیته ملی المپیک بگذارد.
بهرام افشارزاده دبیرکل فعلی کمیته ملی المپیک هم از دیگر افرادی است که برای پست ریاست کمیته ملی المپیک نامنویسی کرده است. او که از مدیران باسابقه ورزشی کشور است با مشکل بازنشستگی برای حضور در انتخابات مواجه بود که گویا با نامهنگاریهای صورتگرفته با وزارت ورزش و جوانان این مشکل وی هم حل شده است.
نکته جالب در میان نامنویسی انتخابات کمیته ملی المپیک اینجاست که از میان کاندیداهای انتخابات کمیته ملی المپیک در حال حاضر محمد علیآبادی(رئیس)، بهرام افشارزاده(دبیر کل)، مهدی قدمی و محمود خسرویوفا(نواب رئیس)، سیدمهدی هاشمی، علی کفاشیان، رباب شهریان، محمود مشحون و احمد ناطق نوری(عضو هیئت اجرایی) از اعضای هیئت اجرایی کمیته ملی المپیک هستند. در واقع بهجز شاهرخ شهنازی دیگر اعضای هیئت اجرایی کاندیدای حضور دوباره در مجمع انتخاباتی شدهاند.
پس از پایان مهلت نامنویسی کمیته پنج نفره نظارت بر انتخابات به مدت دو روز فرصت دارد تا صلاحت کاندیداها را تأیید کند که تأیید یا رد صلاحیت سید مصطفی هاشمیطباء مهمترین چالش این کمیته در فرصت دو روزه است.
از میان 41 کاندیدایی که برای حضور در دوره چهارساله جدید کمیته ملی المپیک ثبت نام کردهاند، هنوز به طور دقیق مشخص نیست که ساعی و قدمی برای چه پستی نامنویسی کردهاند؛ اما بدون در نظرگرفتن این موضوع مشخص شده که 11 نفر در پست ریاست، 8 نفر در پست دبیرکل، 18 نفر در پست نایبرئیس، 9 در پست خزانه دار و 21 نفر برای عضویت در هیئت اجرایی اعلام آمادگی کردهاند. مجمع انتخاباتی کمیته ملی المپیک 30 دی ماه برگزار خواهد شد. اسامی کاندیداهای حضور در این مجمع به شرح زیر هستند:
ریاست
* علی مرادی، رئیس پیشین فدراسیون وزنهبرداری و دبیرکل کنفدراسیون آسیایی این رشته
* محمود خسرویوفا، رئیس فدراسیون جانبازان و معلولان و رئیس کمیته ملی پارالمپیک
* مصطفی هاشمیطباء، عضو هیئت رئیسه فدراسیون ژیمناستیک
* محمد جعفر کامبوزیا، رئیس فدراسیون شطرنج
* فضل الله باقرزاده، رئیس فدراسیون شمشیربازی
* محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال
* کیومرث هاشمی، مدیر کل مستعفی حوزه وزارتی وزارت ورزش و جوانان
* الهه احمدی، تیرانداز المپیکی ایران
* محمد علیآبادی، رئیس کمیته ملی المپیک
* بهرام افشارزاده، دبیر کل کمیته ملی المپیک
* مهدی کرباسیان، خزانهدار کمیته ملی المپیک
نایبرئیس
* مهدی علینژاد، رئیس فدراسیون ووشو
* سید مهدی هاشمی، رئیس فدراسیون تیراندازی
* حسین رضازاده، رئیس فدراسیون وزنهبرداری
* علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال
* محمود خسرویوفا، رئیس فدراسیون جانبازان و معلولان و رئیس کمیته ملی پارالمپیک
* مهرزاد حمیدی، معاون تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش
* فریده هادوی، کارشناس ورزش و سرمربی تیم ملی بسکتبال بانوان
* محمد علیپور، رئیس فدراسیون انجمنهای ورزشی
* اصغر رحیمی، دبیرکل ستاد تدارکاتی بازیهای آسیایی و المپیک
* افشین داوری، رئیس فدراسیون دوومیدانی
* احمد دنیا مالی، رئیس پیشین فدراسیون قایقرانی
* لطفعلی پورکاظمی، رئیس فدراسیون پزشکی ورزشی
* مجید شایسته، رئیس فدراسیون تنیس
* سردار باران چشمه، مدیر کل تربیت بدنی نیروهای مسلح
* رباب شهریان، معاون امور بانوان وزارت ورزش و جوانان
* محمود مشحون، رئیس فدراسیون بسکتبال
* علیرضا دبیر، قهرمانی پیشین کشتی
* الهه احمدی، تیرانداز المپیکی ایران
دبیرکل
* مهدی علینژاد، رئیس فدراسیون ووشو
* علی مرادی، رئیس پیشین فدراسیون وزنه برداری و دبیرکل کنفدراسیون آسیایی این رشته
* اصغر رحیمی، دبیرکل ستاد تدارکاتی بازیهای آسیایی و المپیک
* محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال
* ارمیان، سرپرست فدراسیون ملی ورزشهای دانشگاهی
* کیومرث هاشمی، مدیر کل مستعفی حوزه وزارتی وزارت ورزش و جوانان
* محمد علیآبادی، رئیس کمیته ملی المپیک
* بهرام افشارزاده، دبیر کل کمیته ملی المپیک
خرانهدار
* محمد زارعپور، رئیس فدراسیون تنیس روی میز
* محمدعلی شجاعی، رئیس فدراسیون تیر و کمان
* محمد جعفر کامبوزیا، رئیس فدراسیون شطرنج
*رسول خادم، رئیس فدراسیون کشتی
* ارمیان، سرپرست فدراسیون ملی ورزشهای دانشگاهی
* سید محمد پولادگر، رئیس فدراسیون تکواندو
* محمد علی رستگار، رئیس فدراسیون جودو
* علیرضا دبیر، قهرمان پیشین کشتی
* مهدی کرباسیان، خزانهدار کمیته ملی المپیک
هیئت اجرایی
* کیکاووس سعیدی، رئیس فدراسیون گلف
* سیدمهدی هاشمی، رئیس فدراسیون تیراندازی
* احمد ناطق نوری، رئیس فدراسیون بوکس
* حسین رضازاده، رئیس فدراسیون وزنهبرداری
* سردار محمدعلی صبور، رئیس فدراسیون ورزشهای سهگانه
* علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال
* محمد زارعپور، رئیس فدراسیون تنیس روی میز
* محمدرضا پوریا، رئیس فدراسیون بدمینتون
* محمدعلی شجاعی، رئیس فدراسیون تیر و کمان
* جعفر درویشزاده، رئیس فدراسیون ژیمناستیک
* مصطفی هاشمیطباء، عضو هیئترئیسه فدراسیون ژیمناستیک
* فضل الله باقرزاده، رئیس فدراسیون شمشیربازی
* محمد علیپور، رئیس فدراسیون انجمنهای ورزشی
* افشین داوری، رئیس فدراسیون دوومیدانی
* احمد دنیا مالی، رئیس پیشین فدراسیون قایقرانی
* محسن رضوانی، رئیس فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو
* رسول خادم، رئیس فدراسیون کشتی
* سید محمد پولادگر، رئیس فدراسیون تکواندو
* مجید شایسته، رئیس فدراسیون تنیس
* محمد علی رستگار، رئیس فدراسیون جودو
* محمود مشحون، رئیس فدراسیون بسکتبال
موضوع مطلب : هم هاشمیطباء نامنویسی کرد و هم علیآبادی یکشنبه 92 دی 15 :: 8:44 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
دادستانی تهران در پاسخ به اظهارات علی مطهری:
دادستانی تهران ضمن بر شمردن برخی از دلایل اعلام جرم علیه مطهری، از احضار محمد رضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور سابق بابت اتهامات وارد شده به وی در پرونده اختلاس از بیمه ایران و استانداری تهران خبر داد و آزادی این مقام سابق را با صدور قرار وثیقه مناسب و تأمین آن ذکر کرد.
کد خبر: 368922
تاریخ انتشار:14 دی 1392 - 18:35-04 January 2014
به فاصله پنج روز از اعلام جرم دادستان عمومی و انقلاب تهران عیله علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، دادستانی بیانیه صادر کرد و با اشاره به قسمتهایی از سخنان این نماینده، برخی اتهامات وی را برشمرد.
به گزارش «تابناک»، دادستانی تهران در بیانیه پنج بندی که با عنوان "روابط عمومی دادستانی تهران: آقای مطهری با حضور در مرجع قضایی پاسخگو باشد" روی خروجی سایت دادسرای عمومی و انقلاب تهران قرار گرفته است، ضمن بر شمردن برخی از دلایل اعلام جرم نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، از احضار محمد رضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور سابق بابت اتهامات وارد شده به وی در پرونده اختلاس از بیمه ایران و استانداری تهران خبر داد و افزود: از آقای رحیمی تحقیق به عمل آمده و در حال حاضر با صدور قرار وثیقه مناسب و تأمین آن، آزاد میباشد. نظر بر اینکه آقای علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی در روز چهارشنبه یازدهم دی ماه سال جاری، اظهاراتی را ایراد نموده که صرفنظر از جنبه مجرمانه آن، واجد مطالب خلاف واقع و کذب علیه قوه قضاییه است، لذا به منظور تنویر افکار عمومی، مطالبی به شرح زیر اعلام میشود: موضوع مطلب : از محمدرضا رحیمی تحقیق به عمل آمده و با قرار وثیقه آزاد است یکشنبه 92 دی 15 :: 8:43 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
دادستانی تهران در پاسخ به اظهارات علی مطهری:
دادستانی تهران ضمن بر شمردن برخی از دلایل اعلام جرم علیه مطهری، از احضار محمد رضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور سابق بابت اتهامات وارد شده به وی در پرونده اختلاس از بیمه ایران و استانداری تهران خبر داد و آزادی این مقام سابق را با صدور قرار وثیقه مناسب و تأمین آن ذکر کرد.
کد خبر: 368922
تاریخ انتشار:14 دی 1392 - 18:35-04 January 2014
به فاصله پنج روز از اعلام جرم دادستان عمومی و انقلاب تهران عیله علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، دادستانی بیانیه صادر کرد و با اشاره به قسمتهایی از سخنان این نماینده، برخی اتهامات وی را برشمرد.
به گزارش «تابناک»، دادستانی تهران در بیانیه پنج بندی که با عنوان "روابط عمومی دادستانی تهران: آقای مطهری با حضور در مرجع قضایی پاسخگو باشد" روی خروجی سایت دادسرای عمومی و انقلاب تهران قرار گرفته است، ضمن بر شمردن برخی از دلایل اعلام جرم نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، از احضار محمد رضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور سابق بابت اتهامات وارد شده به وی در پرونده اختلاس از بیمه ایران و استانداری تهران خبر داد و افزود: از آقای رحیمی تحقیق به عمل آمده و در حال حاضر با صدور قرار وثیقه مناسب و تأمین آن، آزاد میباشد. نظر بر اینکه آقای علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی در روز چهارشنبه یازدهم دی ماه سال جاری، اظهاراتی را ایراد نموده که صرفنظر از جنبه مجرمانه آن، واجد مطالب خلاف واقع و کذب علیه قوه قضاییه است، لذا به منظور تنویر افکار عمومی، مطالبی به شرح زیر اعلام میشود: گفتنی است دقایقی پس از انتشار این بیانیه، وبگاه شخصی علی مطهری (به آدرس alimotahari.ir) نیز فیلتر شده و از دسترس کاربران داخلی اینترنت خارج شد. برای دریافت و دیدن آخرین اخبار تابناک، از هر نقطه ای در اینترنت Toolbar اختصاصی تابناکرا از لینک زیر دریافت و بر روی مرورگر خود نصب کنید: موضوع مطلب : از محمدرضا رحیمی تحقیق به عمل آمده و با قرار وثیقه آزاد است یکشنبه 92 دی 15 :: 8:42 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
بابا دلم برای آقا علی بنموسی الرضا (ع) تنگ شده است. گفتم: برو مشهد، گفت: بابا مرخصیام کوتاه است. امام فرموده جبههها را پر کنید. میترسم حرف امام زمین بماند. گفتم: برو انشاءالله خدا نصیب میکند. پسرم رفت طولی نکشید به ما خبر دادند بیایید معراج شهدای اهواز جسد محمدحسن را شناسایی کنید، به معراج شهدای اهواز رفتیم، هر چه گشتیم جسد محمدحسن را پیدا نکردیم...
کد خبر: 368840
تاریخ انتشار:14 دی 1392 - 18:40-04 January 2014
شهید محمد حسن ترابیان (معروف به حسن قمی) جانشین معاونت طرح و عملیات لشکر 27 به سال 1337 و در روز رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در شهر مذهبی قم دیده به جهان گشود. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد و در مبارزات و تظاهرات مردمی علیه شاه فعالانه شرکت داشت.
وی روزها در پخش اعلامیه? امام به همراه دوستانش فعالیت میکرد و شبها نیز مشغول تکثیر اعلامیه یا ساختن کوکتل مولوتوف بود؛ بنابراین، به دلیل فعالیتهایش نیروهای ساواک به او مشکوک شده و درصدد دستگیری او برآمدند، ولی به دلیل چالاکیاش نتوانستند او را دستگیر کنند. وی برای ادامه? فعالیتش به تهران آمد و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و ورود حضرت امام خمینی (ره) به ایران، محمد حسن عضو تیم انتظامات در مراسم استقبال و پس از آن عضو تیم محافظت از امام (ره) در تهران شد. با آغاز تحرکات ضد انقلابیون در کردستان وی از نخستین نفراتی بود که خود را به مناطق بحرانزده? غرب کشور رسانید و در شهر بحران زده? پاوه، دوش به دوش شهید همت در جایگاه مسئول واحد تفنگ 106 درگیر نبردی طاقتفرسا با تجزیهطلبان مسلح تحت امر سپاه یکم ارتش بعث شد. او در سرکوب ضد انقلاب آنقدر با شدت برخورد میکرد که برای سر او جایزه تعیین کرده بودند. در پاییز سال 1361 و پس از ارتقای تیپ 27 به لشکر، وی همچنان همراه این یگان در تمامی نبردها شرکت داشت. او در همین سال ازدواج کرد، ولی بیشتر از سه روز در خانه نماند و به جبهه بازگشت. در عملیات بدر با اینکه از ناحیه? فک و دهان به شدت مجروح شده بود و بنا به تشخیص پزشک معالج باید دستکم چهل و پنج روز استراحت میکرد و تنها مایعات مصرف مینمود، در بیمارستان نماند و با همان حال به جبهه بازگشت. او در ذیالحجه سال 1364 به خانه? خدا مشرف شد. در مدینه با وجود اینکه مأمورین امنیتی حکومت سعودی از زیارت نزدیک ائمه? بقیع (ع) جلوگیری میکردند، شبانه خود را به بقیع رساند و آنجا از نزدیک و به تنهایی قبور ائمه? معصومین (ع) را زیارت کرد. محمد حسن در مرخصی به خانواده شهدا سر میزد و صله? ارحام از خویشان را انجام میداد. آنقدر نسبت به خانواده و فرزندان شهدا حساس بود که وقتی با همسرش به زیارت مزار شهیدان میرفت، در آنجا از همسر و فرزندش فاصله میگرفت تا مبادا فرزند شهیدی او را همراه فرزندش ببیند و دلش به درد آید. حتی از مکه که برگشت، ابتدا سوغاتی فرزندان شهدا را کنار گذاشت و بعد سوغات همسر و فرزندان خود را داد. همه او را دوست داشتند و او را فردی مؤمن، متقی و رئوف میدانستند. هر وقت به قم بر میگشت، در همه جا و در هر جمعی به عنوان یک مبلغ انقلاب اسلامی حاضر میشد و ارزشهای دفاع مقدس را به همگان گوشزد میکرد. عاشق امام خمینی (ره) بود و مخالفت با فرامین امام، او را بسیار عصبانی میکرد. سرانجام محمد حسن ترابیان در بیست و هفتم بهمن سال 1364 طی عملیات والفجر هشت با سمت جانشین معاونت طرح و عملیات لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و در حالی که مشغول جنگ تن به تن با دو کماندوی بعثی بود، از پشت سر هدف رگبار یک سرباز بعثی که در زیر تانکی پنهان شده بود، قرار گرفت و به شهادت رسید. پدر شهید محمد حسن ترابیان میگوید: محمدحسن مرخصی آمده بود، گفت: بابا دلم برای آقا علی بنموسی الرضا ـ علیهالسلام ـ تنگ شده است، گفتم: «برو مشهد»، گفت: بابا مرخصیام کوتاه است. امام فرموده جبههها را پر کنید. میترسم حرف امام زمین بماند. گفتم: «برو انشاءالله خدا نصیب میکند». پسرم رفت طولی نکشید به ما خبر دادند بیایید معراج شهدای اهواز جسد محمدحسن را شناسایی کنید. به معراج شهدای اهواز رفتیم، هر چه گشتیم جسد محمدحسن را پیدا نکردیم. به ما گفتند عذرخواهی میکنیم، جسد محمدحسن اشتباهی به مشهد منتقل شده. این پدر شهید میفرمود: نه اشتباهی نرفته بلکه او خودش خواسته برود، ولی تا قبل از شهادت حتّی از زیارت امام رضا (ع) که همه عشقش و هستیاش بود، به خاطر اینکه سخن امام زمین نماند صرف نظر کرد؛ منتهی امام رضا او را به مشهد میکشاند. بسم الله الرحمن الرحیم به نام خدا که وجودم از اوست و رفتنم به سوی اوست. به نام او که از، اویم و زندگیام در کنف کرامت اوست. با یک سیر طبیعی در تاریخ به این نتیجه میرسیم که دژخیمان تاریخ بشریت برای دستیابی به امیال نفسانی خود، ملتهای محروم و مستضعف را به بند استضعاف کشیدهاند و تاریخ، خود گواه است که در این بین، مسلمین بودهاند که از دیرباز تا به حال، با مبارزات پیگیر و بیامان خود، سد راهی در برابر این ستم پیشگان خون آشام بودهاند. لذا ابر قدرتها که تحمل چنین مانعی را نداشتهاند، پیوسته سعی در نابودی اسلام و مسلمین داشته و دارند و در این راه از هیچ عمل شرم آوری فروگذار نکرده و نخواهند کرد. اکنون که این بریدگان از دادار الهی هم و غم خود را در جهت نابودی انقلاب اسلامی بستهاند، این وظیفه? فرد، فرد ماست که با توکل بر حق تعالی و تحت رهبری ولی فقیه، چون سدی آهنین در برابر دشمنان خدا ایستاده و با ایثار جان و مال، ریشه? ظلم را برکنیم. عزیزان من، قدری سختی را به خود بخرید و آسایش کذایی این دنیا را برای اهلش، رها کنید. خوشی این دنیا مانند سایه، کوتاه و زودگذر است و لذا مولای متقیان امام علی (ع) میفرمایند: «مثل این دنیا چون داستان مار است. دست بر آن کشی نرم و اندرونش زهر کشنده است. فریب خورده? نادان به طرف او میرود و خردمند دانا از او دوری میکند». سروران من، طبق فرموده? امام خمینی: «این مملکت، مملکت ولایت فقیه است.» اگر ما خیر و صلاح و اصلاح مملکتمان را میخواهیم باید ولایت فقیه را حمایت کنیم. شما بدانید تا وقتی این سرزمین، سرزمین ولایت فقیه باشد، خار چشم دشمنان اسلام است. لذا آنها به هر صورت شده، سعی در نابودی خط امام خواهند داشت. دیدید که، روزی در زیر ماسک چپیها، روزی در زیر ماسک لیبرالها، روزی زیر ماسک منافقین و روزی... سعی دارند که خط امام را تحت تاثیر اعمال و افکار خود قرار دهند. و شما همین طور که تا به حال هشیار بودهاید، باز هم باید توجه داشته باشید و مواظب اطراف خود باشید که ما در قبال خون شهدا مسئول هستیم. پروردگارا! تو دری از رحمت به روی ما بگشا، که راه حق است و تو بهترین گشایندهای! موضوع مطلب : در معراج شهدای اهواز پیدایش نکردیم؛ اشتباهی! رفته بود مشهد... پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||