سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حامیان ولایت __ خادمین امت
درباره وبلاگ


صفحات وبلاگ
نویسندگان

کد خبر : 1395342813473459681      تاریخ : دوشنبه 05 اسفند 1392 8:48

گزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح دوشنبه

بعد از اوکراین نوبت شقه شدن کدام ملت است؟

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «تردید معترضان میدان برای بازگشت به خانه»،«از بیانیه تا اقدام»،«نفوذ غرب در حیات خلوت روسیه»،«بعد از اوکراین نوبت شقه شدن کدام ملت است؟»،«مذاکرات هسته‌ای و بالستیک ایرانی»،«به جای مردم فکر نکنیم!»،«جامعه ی امن در گفتمان روحانی»،«تاملی بر نظام تعرفه»،«سکوت تندروها،موفقیت مذاکرات»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.

جام جم:در سرزمین کهن

«در سرزمین کهن»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مسعود احمدی - مدیر شبکه شما است که در آن می خوانید؛عصر روز شنبه مردم مسجد سلیمان در سه راهی همافران، خیابان مرکزی شهر چهره آشنای مردی را دیدند که از تاکسی پیاده شد و قدم بر زمین شهر کهن گذاشت. بلافاصله پیر و جوان دوره اش کردند. برخی از خود می پرسیدند آیا واقعا خودش است؟! بدون هیچ محافظ و همراه؟! یا بدون همراهی جمعیت مسئولان محلی که سال هاست سنت استقبال مدیران ملی را مرور و تمرین می کنند؟

خوزستانی ها عزت الله ضرغامی را هم ولایتی خود می دانند و از او به عنوان فرزند سرزمین مادری یاد می کنند، پس این دیدار برای خودش حال و هوای دیگری هم داشت.

ضرغامی پای پیاده و البته همراه با مردمی که مشتاقانه و البته کنجکاوانه در راه به او می پیوستند، ساعت ها به گفت وگو ایستاد و با نزدیک شدن به اذان مغرب همراه مردم به مسجد جامع رفت و در مسجد پای سخن دل آنها نشست که از بزرگان قوم بختیاری همچون ابوالقاسم خان، علیمردان خان و سردار اسعد ـ که وجه مشترک همه آنها بیگانه ستیزی بوده- برایش گفتند و عاشقانه از رشادت ها و دلیرمردی های اقوام ایرانی این خطه بزرگ در طول تاریخ انقلاب و دفاع مقدس یاد کردند.

او با دقت و بی واسطه حرف های صریح مردمی را شنید که در نهایت صفا و صداقت می پنداشتند دهه ها مبارزه و ایستاد گی شان در مقابل استبداد و استعمار پیر انگلیس، در یک مجموعه تلویزیونی که به نام «سرزمین کهن» پخش شده، آنچنان که باید به چشم نیامده و نادیده گرفته شده است.

حضور کاملا سرزده ضرغامی در میان مردم غیور بختیاری آن هم در کوچه و خیابان و مسجد، مشق نکته های جدی و جدیدی برای برخی مسئولان کشور در دهه چهارم انقلاب است.

تعجب و شادمانی توامان مردم از حضور ناگهانی و بی پیرایه یک مسئول ارشد کشور در میان آنها، حاکی از عشق و دلبستگی جامعه به مجموعه کارگزاران اسلامی در قامت ساده و بی آلایش خود است.

نکته مهم دیگر ضرورت ظرفیت افزایی مسئولان برای پذیرش انتقادات و نظرات مردم است، دهه چهارم انقلاب که دهه عدالت و پیشرفت نامگذاری شده، دهه بازگشت به ارزش ها و احیای سنت های انقلاب است.

سادگی و ساده زیستی، تلاش مستمر شبانه روزی با مردم و در میان مردم زیستن، همقدم شدن دوباره با جامعه و رجوع دوباره به سبک زندگی مردم مدارانه ، از لوازم طی مسیر دهه چهارم انقلاب است.

نهایت آن که ضرغامی با سفر ساده و غیرمترقبه خود به خوزستان، یک درس فراموش شده را به دیگر مسئولان یادآوری کرد؛ مردم ولی نعمت و ناصح امین هستند، بگذارند مردم املای عملشان را بهتر بخوانند، از آنها گلایه کنند، با آنها درد دل کنند، آرزوهایشان را برای آنها بشمرند و در کنارشان به سرزمین کهن خود افتخار کنند بگذارند مردم عزتمدارانه پابه پای مسئولان بیایند و این زمانی میسر می شود که مسئولان هم پیاده شوند و بی هیچ تشریفات و تبرجی، فروتنانه پا جای پای مردم نهند.

خراسان:تردید معترضان «میدان» برای بازگشت به خانه

«تردید معترضان میدان برای بازگشت به خانه»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سیدمحمد اسلامی است که در آن می خوانید؛مردم شهر کی یف برای نام بردن از میدان استقلال مشخصا از واژه "میدان" (Maidan) استفاده می کنند. دقیقا همان واژه ای که ما در زبان فارسی از آن برای "میدان" استفاده می کنیم. بسیاری از رسانه های غربی نیز نام شورش های خیابانی کی یف را که به سرنگونی دولت اوکراین منجر شد، "انقلاب میدان" (Maidan Revolution) گذاشته اند. حالا این معترضان که چند هفته است به زندگی در "میدان" خو کرده اند، برای بازگشتن به خانه های شان مردد هستند. آن ها به سیاسی های کت و شلواری اعتماد ندارند و کسی را به رهبری خود انتخاب نکرده اند. برای همین است که هنوز در "میدان" به سر می برند و چادرها را جمع نکرده اند. همچنان که مذاکرات با دولت و امضای توافق صلح اروپایی را نپذیرفتند. برای همین است که برخلاف ادعای روزهای اخیر اتحادیه اروپا ویتالی کلیچنکو، بوکسور سابق اوکراینی مخالفان را نمایندگی نمی کند. اصلا کاخ ریاست جمهوری اوکراین زمانی اشغال شد که معترضان اجازه ندادند او متن توافق مشترک اتحادیه اروپا با روسیه و دولت ساقط شده یانوکوویچ را در "میدان" قرائت کند. معترضان حتی خانم یولیا تیموشنکو را نیز به رهبری قبول ندارند و او را در تضعیف کشورشان بین سال های 2004 تا 2010 مقصر می دانند. در روزهای اخیر اگرچه شبکه های غربی تلاش کرده اند برخورد سرد اهالی "میدان" با او را مخفی کنند، اما همه می دانند که مادربزرگ 54 ساله "انقلاب میدان" را رهبری نمی کند.

سومین حلقه از یک زنجیره

جهان بار دیگر با جنبشی روبرو شده است که رهبری مشخص ندارد و مردمانش جز شکایت و گلایه از وضعیت نا به سامان اقتصادی، مطالبه مشخص دیگری در سر ندارند. کشورهای غربی و اروپایی هم هر چقدر ژست پیروزی به خود بگیرند، در واقعیت ماجرا تغییری ایجاد نمی شود. معترضان مدتی پیش تکلیف اتحادیه اروپا را با نقض توافق نامه تنظیم شده و امضا شده توسط وزرای خارجه آلمان، فرانسه و لهستان روشن کرده اند. اگرچه اروپایی ها برای به چنگ آوردن این کشور طلایی به تلاش شان ادامه خواهند داد.

این سومین جنبش بدون رهبر در سال های گذشته است. نخستین مورد آن جنبش های عربی در سال 2011 بود و شاخص آن جنبش ها، انقلاب بدون رهبر مردم مصر در میدان التحریر. انقلابی که سرنوشت اش را جوانان جنبش 25 ژانویه مصر در میدان اصلی شهر قاهره رقم زدند و با سرنگونی اولین رئیس جمهور منتخب این کشور در کمتر از یک سال به وسیله آشوب ها و اجتماع های خیابانی ادامه یافت. در نهایت نیز سررشته کار را به سرنیزه ارتش مصر سپرد. پس از انقلاب میدان التحریر، دومین جنبش بدون رهبر جنبش اشغال وال استریت بود. جنبشی که صراحتا اعلام کرد از ایده انقلاب بدون رهبر در مصر الهام گرفته است. جنبش اشغال نیز آرمان های انقلابی داشت و سازوکارهای سرمایه داری غرب و نظام لیبرال دموکراسی را از بیخ و بن منکر می شد. این جنبش در بازه زمانی کوتاهی در سراسر ایالات متحده آمریکا و سپس کشورهای متعدد اروپایی فراگیر شد، اما هیچ گاه به نتیجه روشنی دست نیافت.

حالا نوبت به اوکراینی ها رسیده است. معترضانی که گویی به هیچ کس و هیچ جایی اعتماد ندارندو اعتراض آن ها حالا به شاخصی برای قضاوت درباره آغاز یک عصر جدید تبدیل شده است. عصری که زیبیگنیو برژینسکی، ژئواستراتژیست و سیاست مدار کهنه کار لهستانی-آمریکایی آن را عصر "بیداری سیاسی جهانی" (The global political awakening) نام نهاده است. او با مقاله ای که در دسامبر 2008 در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرد از آغاز عصری سخن گفت که در آن چالش ها و نابرابری های اجتماعی برای اولین بار تاریخ را در شرایطی قرار داده است که تقریبا همه مردم جهان از لحاظ سیاسی آگاه و کنش گر شده اند. مردم خشمگین در پی احیای غرور فرهنگی خدشه دار شده و فرصت های اقتصادی به تباهی کشیده شان هستند که برژینسکی آن ها را زخم دوره های استعماری و امپریالیستی می داند. زمانه ای که به گفته برژینسکی آغاز تغییرات اساسی است و 500 سال سلطه قدرت های آتلانتیکی (اروپایی و آمریکا) در آن رو به پایان است. به عنوان نمونه درباره اوکراین، شاید اروپایی ها هیچ گاه فکر نمی کردند که مجبور شوند برای حفظ اوکراین کار را به جایی برسانند که سنگفرش خیابان های کی یف به جوی خون تبدیل بشود. روزگاری که آمریکا دیگر نتواند نقش رهبری حتی در همسایگی متحد استراتژیک اش را ایفا کند و از معاون وزیر خارجه آمریکا کاری جز دادن فحش ناموسی به اتحادیه اروپا ساخته نباشد.

"یورو" به کسی وفا نمی کند

روز گذشته روزنامه ایندیپندنت در تحلیلی تصریح کرد: اوکراین اکنون به یک رهبر سیاسی نیاز دارد که "کامیزاکی" انجام دهد. تکنیک معروف خلبانان ژاپنی که با هدف نابود کردن رزم ناوهای آمریکایی جنگنده شان را به آن ها می زدند و جان خودشان را نیز در این راه از دست می دادند. اکنون خزانه دولت اوکراین خالی است. ذخایر ارزی این کشور کمتر از 18 میلیارد دلار است و بدهی خارجی اش بیش از 10میلیارد دلار. بنابراین هرکسی که دولت را در این سرزمین سوخته بر عهده بگیرد، بحران ناکارآمدی زمینگیرش می کند و جز بدنامی چیزی عایدش نمی شود. به هر روی اروپایی ها این روزها با خوشحالی از این سخن می گویند که مردم کی یف نام میدان "استقلال" را به میدان "یورو" تغییر داده اند. اما سخت است باور این که اوکراینی ها استقلال شان را با "یورو"یی تعویض کرده باشند که خودش هنوز برای اروپا یک بحران حل نشده است.

کیهان:از بیانیه تا اقدام

«از بیانیه تا اقدام»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن می خوانید؛در هنگامه ای که دشمنان ایران اسلامی در غوغایی جهانی، همه راه های پیش روی ملت ایران را بن بست نشان می دادند و تنها راه نجات را زانو زدن در برابر غرب و سازش و سلطه پذیری معرفی می کردند! و اینگونه وانمود می کردند که شرایط خاص اقتصادی و دشواری های ناشی از تحریم، ایران را به زانو درآورده و توان مقاومت و تکرار حرف های انقلابی و جهانی را از نظام اسلامی گرفته و در شرایطی که برخی بی تدبیری ها و بعضاً اغراض قابل پیش بینی، مردم را دلخور کرده بود و رسانه های دنباله روی غرب در داخل، به پیروی از اربابان آنسوی مرزها، راه را کوتاه آمدن و مدارا با دنیا- و در اصل آمریکا- می دانستند، اتفاق تازه ای افتاد که اگر به درستی مورد عمل و اجرا قرار گیرد، به یقین هم راهی برای برون رفت از مشکلات کنونی و آینده است و هم ارائه راهکاری برای دیگر کشورها که می خواهند با الگوگیری از تجربیات ایران انقلابی، خارج از اردوگاه غرب استعمارگر، حیات اقتصادی و ملی خود را بنا کنند.

ابلاغ سیاست های «اقتصاد مقاومتی» را باید در زمره مهمترین اتفاقات سال جاری دانست. موضوعی که نیازمند تحلیل و تبیین از سوی کارشناسان و اهل فن و نیز پیگیری اجرای آن از سوی مردم و رسانه هاست. این منشور که دارای 24 راهکار محوری و اساسی است تمامی راه های متصور برای رسیدن به قله ای رفیع و مکانی آبرومند و در خور ملت بزرگ ایران را در خود دارد. از فرهنگ سازی و کارهای علمی و آموزشی تا رصد فضای اقتصادی و جلوگیری از فساد و بی قانونی در عرصه اقتصاد.

اجرای این منشور حیاتی، نیازمند تشریک مساعی همگان است. هیچ کس نیست که بتواند ادعا کند در اجرایی شدن آن سهمی ندارد. هرکس در هر جایی باید سهم خود را در این مسیر به بهترین شکلی ایفا کند و با این فرمان صریح و روشن، عذری از کسی برای کوتاهی و بی عملی پذیرفته نیست. بیش از بیانیه دادن و اعلام حمایت، تلاشی همه جانبه و جهادی خستگی ناپذیر از مسئولان امر توقع می رود. در این مسیر بخش های مختلف کشور وظایفی دارند که به بعضی از آنها می توان به اختصار اشاره کرد:

1- قوه مجریه به عنوان دستگاهی که بصورت مستقیم متولی امور اجرایی در کشور است، بالاترین سهم را در بهبود اوضاع و اجرای این فرمان دارد. بیشترین فرازهای این منشور، متوجه قوه مجریه است و با عنایت به فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب در ضرورت به کارگیری روحیه جهادی، باید که متولیان امر در این قوه، کمر همت ببندند و با توکل به خدای متعال، تحولی اساسی در همه امور تدارک ببینند. بکارگیری نیروهای کارآمد و متعهد و استفاده از روش های نوین مبتنی بر دانش و پژوهش نسل جوان، نخستین حلقه از زنجیره حرکات قوه مجریه است تا بتواند با تکیه بر نیروی انسانی فهیم، چرخ اقتصاد را با اندیشه ای نوین به حرکت در آورد. ماندن در روند کند و بروکراسی گذشته و امید تحول داشتن از سیستم ناکارآمد اداری کنونی، امیدی بیهوده و عبث است. چرا که این سیستم ناکارآمد، علی رغم وجود هزاران کارمند خدوم و زحمتکش به گونه ای طراحی شده که چالاکی و پویایی لازم را ندارد و به ماشینی بزرگ، پر مصرف و کم بازده شباهت پیدا کرده است. با این تحول است که می توان به بهره مندی از مزایای هدفمندی یارانه ها، برنامه ریزی برای صادرات کالا، تلاش برای بهبود وضع تولیدکنندگان داخلی و ده ها هدف مهم و مورد اشاره دیگر در این سند ارزشمند دست یافت.

2- قوه مقننه هم به عنوان دستگاهی که برای دولت ریل گذاری می کند، نقش بی بدیلی در تحقق سند اقتصاد مقاومتی دارد. بسیاری از تحولات مورد اشاره در سند، نیازمند بازبینی در مقررات است و بسیاری از این تحولات هم نیازمند نگارش و تدوین مقررات نوین است. این مهم وقتی بیشتر رخ می نماید که بدانیم هرگونه عملکرد دولت بخصوص در حوزه های مالی جز براساس مصوبات مجلس شورای اسلامی خلاف قانون بوده و قابل پیگیری و مؤاخذه است. اینجاست که نقش مصوبات مجلس بیش از پیش آشکار می شود. اکنون باید منتظر سرعت عمل نمایندگان مردم شد.

نمی توان شاهد خلأ مقررات در حوزه ای به بهانه و دلیل عدم ارائه لایحه از سوی دولت بود. اگر دولت لایحه ای نمی دهد، طرح نمایندگان مردم می تواند تکلیف را روشن کند. حال باید دید مصوبات مجلس راه را بر واردات باز می کند یا تسهیل فضای کسب و کار و تولید؟ آیا براساس مصوبات مجلس، پس از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی، شاهد واردات کالاهای لوکس و اتومبیل های چند میلیاردی با ارز نفتی خواهیم بود یا نه شاهد سرمایه گذاری جدی و مهم در صنایع و مشاغل اشتغال زا، زودبازده و ارزآور؟ حقیقتاً نقش مجلس در این موضوع بی بدیل است و بعنوان ناظران قانونی دولت وظیفه ای خطیر بر عهده نمایندگان است که قصور در اعمال آن در پیشگاه خدا و خلق خدا پاسخی نخواهد داشت.

3- اما اگر همه تلاش های دو قوه دیگر به درستی و براساس سیاست های اقتصاد مقاومتی صورت بپذیرد، بدون نظارت و قاطعیت قوه قضائیه، امکان ورود مفسدان اقتصادی باز است و همین روزنه می تواند همچون سوراخی در دیواره سد، تلاش همگان را بر باد دهد. تکلیف مندرج در بند 19 سند اقتصاد مقاومتی، بقدری شفاف و روشن است که نیاز به تحلیل و تفصیل ندارد و چیزی نمی خواهد جز عزم جدی برای اجرا! این امر یقیناً مثل آب در لانه مورچه ریختن است و صدای آنان را که به نشستن بر سر سفره مردم عادت کرده اند، در خواهد آورد. آنها رسانه و هیاهو دارند پس غوغا می کنند و مدعی از بین رفتن امنیت سرمایه گذاری و... خواهند شد. اما تردیدی نیست که شکوفایی و پویایی اقتصاد جز در یک بستر سالم و امن و بدور از فساد ممکن و متصور نیست.

اینها تنها اشاره ای گذرا به مسئولیت های غیرقابل انکار و تردید هر یک از قوای اصلی کشور است. اما همگرایی این نهادها هم خود امری مهم و حیاتی است. تشکیل کارگروه های مشترک، اتاق فکرهای پویا و خلاق و تیم های عملیاتی منسجم و چالاک و اتخاذ راهبردی سریع و انقلابی در رسیدن به اهداف بلند این طرح مکمل اهداف بخشی هر یک از قوا است. در کنار همه اینها، لازم است مردم در جریان امور و برنامه ها قرار بگیرند. باید بدون پرده پوشی و مجامله، حقایق را به آنها گفت و از آحاد مردم برای شرکت در این حرکت عظیم دعوت کرد. تنها و تنها در این صورت است که می توان با اتکا به خداوند متعال و تکیه بر عزم همگانی و تلاش همه جانبه مردم و مسئولان شاهد تحول مهم و ضروری در اقتصاد کشور و پدید آمدن آینده ای نویدبخش بود.

جمهوری اسلامی:نفوذ غرب در حیات خلوت روسیه

«نفوذ غرب در حیات خلوت روسیه»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛تحولات سیاسی اوکراین با شتاب در جریان است و آخرین گزارش ها حاکی از آن است که جناح طرفدار غرب توانسته است بر اکثر مناصب قدرت در این کشور تسلط یابد.

اوکراین را باید شاخص ترین میدان جنگ قدرت میان غرب و روسیه دانست و دو طرف از زمان استقلال اوکراین در سال 1390 تلاش گسترده ای را برای چنگ انداختن بر این کشور صورت داده اند، تلاشی که موجب شد در این مدت کوتاه، اوکراین چندین بار بین غرب و روسیه دست به دست شود.

گزارش ها حکایت از آن دارد که رئیس تازه انتخاب شده مجلس اوکراین به عنوان رئیس جمهور موقت انتخاب شده است. "الکساندر تورچینف" رئیس جدید مجلس اوکراین از طرفداران انقلاب نارنجی و از متحدین "یولیاتیموشنکو" نخست وزیر سابق اوکراین می باشد.

بحران اوکراین از زمانی آغاز شد که ویکتوریا نوکویچ رئیس جمهور برکنار شده اوکراین، از امضای توافق نامه همکاری با اتحادیه اروپا خودداری کرد و در توضیح علت مخالفت خود، گفت: این توافق برای اوکراین منفعت ندارد. این موضوع بهانه ای شد تا مخالفان به اعتراض برخیزند و غرب نیز که فرصت جدیدی برای مداخله در اوکراین یافته بود با تمام توان وارد صحنه شد.

در واقع برای غرب که در طول چند سال اخیر در مواجهه با روسیه در صحنه بین المللی متحمل شکست های سنگین و تحقیر کننده ای شده بود، مداخله همه جانبه در اوکراین حیاتی و تعیین کننده بود. شکست انقلاب نارنجی در اوکراین سرمایه گذاری گسترده غرب را به هدر داد و ضربه حیثیتی شدیدی به غربیها وارد ساخت.

همچنین، ناکامی غربیها در سوریه که بخش عمده آن ناشی از موضع گیری قاطع روسیه در حمایت از حکومت سوریه بود ضربه تحقیر کننده دیگری بود که غرب در برابر روسیه متحمل شد: از اینرو، غرب درصدد بود در اوکراین انتقام این شکست ها را بگیرد و بخشی از حیثیت از دست رفته را جبران کند.

غربی ها از تحولات اخیر اوکراین آنچنان ذوق زده شده اند که فراموش کردند حتی به توافقنامه ای که با درخواست سه وزیر اروپایی بین رئیس جمهور اوکراین و مخالفان امضاء شد اعتنا کنند.

با اینحال، واقعیت این است که این پایان ماجرا نیست و مسائل و موانع زیادی وجود دارد که امکان نمی دهد غرب بتواند به آسانی اوکراین را ببلعد.

حداقل نیمی از مردم اوکراین، به خصوص در مناطق دور از مرکز دل خوشی از غرب ندارند و متمایل به روسیه هستند. توجه به آخرین انتخابات که در آن جناح ضد غربی از جمله حزب "مناطق" و حزب کمونیست توانست به پیروزی برسد که در نتیجه آن یانوکوویچ به پیروزی رسید، موید این واقعیت است.

از سوی دیگر، مسلم است که روسیه نیز دست روی دست نخواهد گذاشت و از امکانات و توانمندی های خود برای مقابله با نقشه های غرب در اوکراین بهره خواهد گرفت.

اوکراین، برای روسیه، همانقدر اهمیت دارد که برای غرب دارد. وجود پایگاه روسیه در آب های اوکراین، در دریای سیاه و همچنین مرز طولانی با اوکراین امتیازاتی هستند که روسیه در برابر غرب دارد.

همچنین در زمینه انرژی نیز اوکراین وابستگی شدیدی به روسیه دارد که برای نمونه، در سال 1384 و یکسال پس از انقلاب نارنجی، روسیه جریان گاز را برروی اوکراین بست و این کشور را در تنگنای شدیدی قرار داد.

برای روسیه، دخالت غرب در اوکراین به منزله ورود به حیات خلوت مسکو و پیشروی در قلمرو سنتی آن می باشد و طبعاً روسها برای سد کردن نفوذ غرب در خاکریز غربی به هر اقدامی متوسل خواهند شد.

از سوی دیگر، تحولات اوکراین یکبار دیگر این موضوع را در مقابل دید جهانیان قرار داد که غرب همچنان بر سیاست های مغایر قوانین بین المللی و تعیین حاکمان از طریق دخالت در کشورهای دیگر اصرار دارد و هیچ ابایی ندارد این سیاست به قیمت رسوایی و برملا شدن پوچی ادعاهای دموکراسی خواهی غرب تمام شود.

دامنه دخالت غرب در بحران اخیر اوکراین طی سه ماه گذشته که از حمایت های سیاسی و مالی از مخالفان تا حضور گستاخانه دولتمردان غربی، از جمله مک کین سناتور آمریکایی و کاترین اشتون رئیس سیاست خارجی اروپا، در صفوف معترضان گسترش داشت، حاکی از آن بود که غرب قصد برهم زدن کامل اوضاع را دارد و هرگز به مصالحه در اوکراین رضایت نخواهد داد.

موضوع قابل تأمل دیگری که در برخورد غرب با مسئله اوکراین وجود دارد این "واقعیت است که غربیها برخلاف ادعاهایی که دارند و خود را به دروغ حامی دموکراسی و مخالف دیکتاتوری وانمود می کنند و تنها در مواردی به این ادعاها پای بندی نشان می دهند که با منافع آنها منطبق باشد، در غیراینصورت نه تنها اعتراضات مردمی برای آنها ارزش ندارد بلکه وقیحانه در کنار دیکتاتورها قرار می گیرند. غرب می داند که حاکمان جدید قدرت تسلط کامل بر اوضاع را ندارند و آنها پیشتر توان خود را به آزمایش گذاشته اند و موفق نبوده اند.

در این باره وزیر خارجه انگلیس اعلام کرده است با همتای آلمانی خود توافق کرده اند بسته های مالی به اوکراین ارسال کنند.

همچنین در همین مدت اندکی که از تسلط جناح غربگرا بر اوکراین می گذرد مخالفت ها با حاکمان جدید درحال گسترش است و بسیاری از مردم می گویند از بازگشت سیاستمدارانی که امتحان خود را داده اند و توفیق نداشته اند، راضی نیستند.

واقعیت این است که جریان های وابسته، بیش از آنکه به مصالح مردم بیاندیشند به حفظ رضایت حامیان خارجی فکر می کنند و برای قدرت های خارجی نیز آنچه مدنظر نیست منافع مردم آن کشور است.
حوادث اوکراین، این درس مهم را برای سایر کشورها دارد که مسائل خود را در داخل حل کنند و اجازه ندهند استقلال آنها بازیچه قدرتهای خارجی گردد و خود آنها به بازیچه ای برای جنگ قدرت بین دولتهای قدرتمند و استعمارگر خارجی تبدیل شوند.

رسالت:بعد از اوکراین نوبت شقه شدن کدام ملت است؟

«بعد از اوکراین نوبت شقه شدن کدام ملت است؟»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجی حیدری است که در آن می خوانید؛
قضیه
وضع اسفبار امروز اوکراینی ها، فقط مشکل آنها نیست. در واقع، همه مردم دنیا از تکرار چنین صحنه های دلخراشی از مداخله کشورهای بزرگ در تعیین مقدرات یک کشور مستقل نگران اند.

مداخله جهان گستر آمریکا و روسیه و اروپا و ناتو، برای مدت های مدید است که دامن همه کشورها را گرفته است، و آنها تبدیل به قدرت های تجاوزگر و اصطلاحاً امپریالیستی شده اند که البته با ژست حقوق بشر، چهره کریه گذشته را از خود دور کرده اند و ظاهری انسان دوست به خود می گیرند. اوکراین، پس از مواردی مانند یوگسلاوی سابق و سودان و عراق و افغانستان و لیبی، اولین نبوده، و آخرین هم نخواهد بود. باید برای این دشواری فکری کرد...
ریشه یابی مسئله...

فاتحان جنگ جهانی دوم، در عین آنکه به ظاهر، خود را نگران وضع دموکراسی و حقوق بشر و عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی نشان می دهند، ولی در مقابل رژیم اشغالگر قدس، بحرین، میانمار، عربستان سعودی، و... سکوت می کنند، و از آن بدتر، خود دارای سازمان های رسمی شکنجه در گوانتانامو و سراسر اروپا هستند. از آن بدتر، آمریکا و بریتانیا، زرادخانه های اتمی خویش را گسترش فوق العاده ای بخشیده اند و می بخشند و خواهند بخشید. همان ها به خود اجازه می دهند تا دست کشورهای دیگر را از تکنولوژی هسته ای کوتاه کنند.

ناهمگون و تبعیض آمیز بودن مداخلات بلوک متجاوز غرب، در کشورهایی که بنا به تعبیر آنها "یاغی" هستند یا با مسئله دموکراسی و حقوق بشر روبه رو بوده اند، نشان می دهد که آنها انگیزه های انسانی ندارند. آنها انگیزه های سیاسی بهره جویانه را پیگیری می کنند.بی گمان، مداخلات بلوک متجاوز غرب با انگیزه های بشر دوستانه صورت نمی گیرد، و تنها منافع این کشورها در جایی مانند اوکراین به رغم بحرین، تقویت دموکراسی متکی بر اقتصاد بازار آزاد تعریف شده است. سیاست حقوق بشر به پشتوانه محکمی برای برآوردن منافع بلوک متجاوز غرب، و در رأس آن آمریکا بدل شده است. پس، دولت ها همواره پیرو بی چون و چرای آرمان سیاست خارجی خود نیستند، بلکه در مواقعی که آن آرمان در برابر منافع واقعی آنها قرار گیرد، عموماً به عمل گرایی روی می آورند. این را از زمان بیسمارک تا کنون، به ترجیح "رئال پلیتیک" به "ایده آل پلیتیک" نام می نهند.آرمان حقوق بشر و ایجاد دموکراسی های مبتنی بر بازار آزاد، از دیر باز محور استراتژی آمریکا بود، ولی در جهان پس از جنگ سرد، از قالب امر "ایده آل" درآمد و به عامل قدرت و امر "رئال" سیاسی بدل شد. بی گمان با آرمان گرایان بهتر از قدرت سالاران می شد کنار آمد. امروز،
سوء استفاده آمریکا از موضوع حقوق بشر و دموکراسی انکارناشدنی است.

در جهان امروز، بلوک متجاوز غرب، در پی ایجاد نظم جهانی تازه ای است که در آن ارزش های لیبرالیستی حقوق بشر، دموکراسی و اقتصاد باز پوششی دلچسب برای سوء استفاده از سایر ملل می شود.

 

 

 




موضوع مطلب : بعد از اوکراین نوبت شقه شدن کدام ملت است؟