حامیان ولایت __ خادمین امت آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ
نویسندگان یکشنبه 92 دی 22 :: 9:18 صبح :: نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر
کد خبر : 1342361776252374063 تاریخ : یکشنبه 22 دی 1392 8:29 روزنامه خندان تأثرات پارتی طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند میزنند و آنها که روزنامه میخوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند. جام جم: در ضرورت همدلی شاعران فرهنگ و ادبیات ایران و افغانستان، ریشه ها و اشتراکات بسیاری دارد. اصلا یک زمانی همه ما به زبان فارسی دری با هم گپ می زدیم. شما ملاحظه بفرمایید که دوست شاعر و ادیب پژوهشگرمان، محمدکاظم کاظمی، در مراسم گرامیداشت خودش چه گفته است. بشنو از «وی» چون حکایت می کند: ـ «همواره داغ و دردی بر دل من بوده است و آن درد این بوده که روزگاری مردم ایران، تصویر مثبت تری از افغانستان و مردمش داشته باشند و اتفاقا یکی از برکات شعر من این بود که الفتی را میان مردم ایران و افغانستان به وجود آورد و این شروع یک تعامل مثبت فرهنگی و ادبی بین دو کشور است.» باری؛ این همان شاعر مثنوی بازگشت است که اوایل دهه 70 با همین زبان دردمندانه اش گفت: «غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت / پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت». و الان نیز از پس حدود 20 سال و اندی، باز با همان زبان گله مند و دردمند و معترض، هرچند به زبان طنزی تلخ، غم یار و دیار خود را واگویه می کند: «رخش را در چرا رها کردیم تا که تهمینه ای نصیب شود / او به دنبال رخش دیگر رفت ، ما خری لنگ را رکاب زدیم / تا که بوسید دست ما را سیخ ، گذر از مهره های پشتش کرد / این چنین برّه روی آتش رفت ، این چنین شد که ما کباب زدیم / هفت خوان را به ساعتی خوردیم ، شهره گشتیم در گرانسنگی / لاجرم در مسیر کاهش وزن مدتی صبح ها طناب زدیم / جوشن پاکدامنی که نبود، و از آن شعله ایمنی که نبود / ما سیاووش های نابغه ایم، کرم ضدآفتاب زدیم! بسته پیشنهادی: ما نیز به سهم خود، ضمن تاکید مجدد و مشدد بر ضرورت ایجاد همدلی میان شاعران ایران و افغانستان، یک بسته و بقچه پیشنهادی خیلی فشرده و جمع و جور را در همین راستا تقدیم می کنیم: 1ـ همدلی شاعران ایرانی:برای بعضی دوستان شاعر که حرف های «بین الاحباب»ی درون گروهی و صنفی را روز روشن، توی بوق و کرنا می کنند، که ایهاالناس: «هوار هوار بردند... دار و ندار مارو....»؛ و بعضی از دوستان دیگر، متقابلا بیانیه شداد و غلاظ صادر می کنند که: «کی بود کی بود؟.... من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود....»؛ و ملت همیشه در صحنه، این وسط، گیج و گنگ؛ به تماشا و تفکر مشغول و مشکوک! 2ـ داشتن برنامه های رسانه ای: فقط کتاب کفایت نمی کند. اگر آقای کاظمی می خواهند مردم ایران بیشتر با فرهنگ و ادبیات افغانستان آشنا شوند، حتما به رسانه ملی (اعم از صدا و سیما)طرح و برنامه بدهند. چه اشکالی دارد که در حوزه شعر و ادبیات این کشور، برنامه هایی تلویزیونی داشته باشند؟ همه اش که نباید ترانه افغانی«می زنه بارون بَه شیشه» [و لابد، شیشه کاریش نمیشه!] پخش شود. الان برخی شبکه های ضاله ماهواره ای در این زمینه، جلوترندها!.... از ما گفتن!.... بله، کمبودها را در جریانیم. آقابزرگ ما گاهی به شوخی می خواند: روزی که ما خان بودیم / در مُلک افغان بودیم / تنبان متری سی شی بود / ما پا بی تنبان بودیم!.... (خودش هم می خندید و به آواز می خواند!) سیاست روز: دنبالت می آم «مسی» تا آرژانتین! به نظر شما علت ایجاد شهر چیست؟ چطور می شود که شهر حادث می شود؟ یک خانم هنوز رییس کمیته بانوان کشوراست و الان فقط می تواند در این زمینه اظهارنظر کند. به نظر من هم بهتر است در این زمینه بیشتردر خصوص موضوعاتی مثل آشپزی خانم ها، جنگ شادی و اینها کار کند و نظر من اینهاست ایشان باید دنبال این چیزها باشد. یک نماینده مجلس: امروز فضای سایبری و مجازی، ماهواره و فیس بوک، وی چت و وایبر 70درصد وقت جوانان و نوجوانان را گرفته است. کدام یک از اخبار زیر «استراتژیک تر» است؟ کیهان: دَرَک(گفت و شنود) گفت: تازه چه خبر؟! گفت: ولی 8 سال قبل سکته مغزی کرده بود! گفت: ولی سکته مغزی باید خیلی زودتر از اینها، این جلاد را به دَرَک می فرستاد. شرق: اخبار تلگرافی امروز چندتا خبر را تلگرافی و تندتند با هم بررسی می کنیم و می رویم پی کارمان: به نظرم بعد از اینکه مصرف شیشه ملی شده باید کارخانه شیشه هم ملی شود. احتمالا یک تیم کارشناسی از دولت مهرورزی بعد از موفقیت در خشک کردن دریاچه ارومیه، هامون و رودخانه ها به کانادا اعزام شده تا نیاگارا را خشک کنند. از مسوولان می خواهیم صندوق پست منازل را هم فیلتر کنند. به نظر ما با توجه به احتمال سوختن اتوبوس و چپگی قطار و سقوط هواپیما، قبل از حیوانات یک فکری به حال آدم دوپا بکنند که زنده به مقصد برسد. بزغاله و گوزن و گاو فعلا اعتراضی ندارند. شرط می بندم آمارشان 3005 شبکه بوده. مردم 3000 شبکه را مایوس کردند اما پنج شبکه را امیدوار نگه داشته اند. وی گفت: ما معلمان از بس دنبال حق و حقوقمان در وزارتخانه می دویم، بدنمان ورزیده شده که جا دارد جای مدرسه، ما را بفرستند المپیک. قرار شده آن 85 درصد که حقوق کم می گیرند از حالت بازنشسته خارج شوند و کلا باز بنشینند یا دراز بکشند و هوا بخورند. موضوع مطلب : تأثرات پارتی پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||