سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حامیان ولایت __ خادمین امت
درباره وبلاگ


صفحات وبلاگ
نویسندگان
یکشنبه 92 دی 22 :: 9:20 صبح ::  نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر

کد خبر : 1342413238727179800      تاریخ : یکشنبه 22 دی 1392 8:59سرمقاله

گزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح یکشنبه

آن سوی ‌اشک‌ها و لبخندها!

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشورو جهان پرداخته‌اند از جمله «چرا اقتصاد دانش‌بنیان پا نمی‌گیرد!؟»،«آن سوی ‌اشک‌ها و لبخندها!»،«نمایندگان و نگاه تیزبین مردم»،«ولایت فقیه و نظریه انتخاب»، «پیامهای مرگ قصاب صبرا و شتیلا»، «سلطان شکر، سلطان ذرت، سلطان روغن چه کسی مقصر است؟»، «آیا دشمنی استکبار پایان یافته است؟»، «انقلاب اسلامی و رسالت هنرمندان»، «شارون هنوز مرده است!»، «کمی آرام باشید!» و ... که برخی از آنها در زیر می‌آید.

جام جم:سوءتفاهمی که باید برطرف شود

«سوءتفاهمی که باید برطرف شود»عنوان یادداشت روز روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می خوانید؛استقبال رئیس جمهور از نقد، فرصت مغتنمی است برای روزنامه نگاران و اهل قلم تا سخنان و مواضع، و مهم تر از همه، رفتار دولت و دولتمردان را به بوته نقد بسپارند و شرایطی را فراهم کنند برای سنجیده تر سخن گفتن، دقیق تر موضع گرفتن و صحیح تر رفتار کردن. امید آن که نقدمان سازنده، محترمانه و مستدل باشد و نه ویرانگر، هر چند برخی نقد غیرویرانگر را نقد نمی دانند!

چهارشنبه شب گذشته، دکتر روحانی مهمان اهالی هنر بود تا هم سخن و درد دل آنها را بشنود و هم دیدگاه ها و رویکرد دولت یازدهم به این قشر فرهیخته و مؤثر را تبیین کند.

از حواشی این دیدار می گذریم و به اختصار به برخی فرازهای سخنان رئیس جمهور می پردازیم.

1) «تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیرارزشی بی معناست» این یکی از فرازهای مهم سخنان ایشان در جمع هنرمندان بود.

سخنی که با این جمله مورد تاکید قرار گرفت که «هنر همیشه خوب است، چون هنر، همان خوبی است».

این سخنان، پرسش های متعددی را به ذهن متبادر می سازد.آیا از نظر رئیس جمهور اساسا چیزی بنام ارزش و غیرارزش وجود ندارد؟ آیا هر اثر هنری، به صرف هنر بودن، ارزشی است؟ و یا هنر غیر ارزشی را اساسا نباید هنر دانست؟

اگر جناب دکتر روحانی اشاره ای می کردند که بشود از آن گزینه سوم را برداشت کرد، نگرانی برطرف می شد و سوء تفاهمی بوجود نمی آمد، هرچند باب مباحث نظری بازبود! اما آنچه ممکن است از سخن رئیس جمهور برداشت شود، خصوصا با توجه به این جمله که «هنر همیشه خوب است، چون هنر همان خوبی است» این است که آقای دکتر روحانی هر اثر هنری را ارزشی می دانند!

آیا این نظر تداعی کننده نگاه پرمساله و غیردینی «هنر برای هنر» در مقابله با «هنر مفید» نیست؟ نظری که هنر را همچون خدایی می داند که باید فقط به خاطر خودش پرستش شود و نباید از آن انتظار سود و منفعت داشت و در راستای هدفی قرار گیرد. طرفداران این نظر که مکتب پارناس را پایه گذاری کردند هنر و زیبایی را هدف نهایی می دانستند که بالاترین هدف هستند و نمی توانند وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگر شوند. یکی از جملات معروف پیروان این مکتب عبارتست از: «هنر برای هنر به معنی هنری آزاد و فارغ از هرگونه نگرانی و دل مشغولی بجز زیبایی.»

بر این اساس تکلیف آثار هنری ضداسلامی، ضدبشری و ضدایرانی در حوزه سینما، موسیقی و ادبیات که خصوصا در سال های اخیر رو به فزونی گذاشته است، چه می شود؟ آیا آثاری مثل «300» یا «بدون دخترم هرگز» ارزشی است؟ کاریکاتورهای علیه پیامبر اسلام یا شعر و موسیقی های علیه ائمه اطهار یا صدها اثر هنری ضداخلاقی که در دنیا تولید می شود، چطور؟ تردیدی نیست که رئیس جمهور نه این آثار را ارزشی می داند و نه تولیدکنندگان آنها را مستحق تقدیر؛ پس چرا بگونه ای سخن گفته می شود که امکان برداشت های سوء را فراهم بیاورد؟

2) جناب دکتر روحانی در دو جا ازسخنان خود به کارکنان دولت (قاعدتا کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که می تواند به بقیه کارمندان نیز تعمیم یابد) تعریض داشتند! از جمله دردفاع از انجمن های صنفی، که آنها را از کارمندان یک وزارتخانه «بیشتر عاشق ایران و کشور» توصیف کردند.

در این که بسیاری از اهالی هنر و اعضای انجمن های صنفی عاشق ایران هستند تردیدی نیست، اما این که کارکنان دولت را تخفیف بدهیم تا اهالی هنر را تعظیم کرده باشیم جای تامل است!

ضمن این که از این سخنان بوی شانه خالی کردن دولت از وظایف و مسئولیت های جدی خود در عرصه فرهنگ و هنر استشمام می شود. وظایف و مسئولیت هایی که قانون اساسی متوجه حاکمیت کرده که قوه مجریه هم بخش مهمی از آن است.

«ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی براساس ایمان و تقوی و مبارزه با تمام مظاهر فساد و تباهی» از وظایف دولت جمهوری اسلامی است که در اصل سوم قانون اساسی به آن تصریح شده است.

همچنین اصل هشتم قانون اساسی «دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر» را وظیفه ای همگانی و متقابل دانسته که «برعهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت» می باشد.

3) پایان بخش این سطور، مروری بر نگاه امام راحل و بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) است به هنر.

ایشان در سال پایانی عمر با برکت خویش طی پیامی به هنرمندان، نگاه ناب اسلامی به هنر را بیان کردند تا برای همیشه تکلیف این موضوع را روشن کرده باشند. این سخنان را می خوانیم تا نسبت سخنان رئیس جمهور محترم را با آن پیدا کنیم، بویژه این که ایشان خود در این دیدار از امام تجلیل و به نقش معظمٌ له در گسترش هنر پس از انقلاب اسلامی اشاره کردند.

«تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ اسلام ائمه هدی ـ علیهم السلام ـ اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم آور محرومیت ها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه «اسلام آمریکایی» باشد.

هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است... .

و هنرمندان ما در جبهه های دفاع مقدسمان اینگونه بودند تا به ملأ اعلا شتافتند. و برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند؛ و در راه پیروزی اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بی درد را رسوا نمودند.»

خراسان:چرا اقتصاد دانش بنیان پا نمی گیرد!؟

«چرا اقتصاد دانش بنیان پا نمی گیرد!؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم حمیدرضا ایمانی مقدم است که در آن می خوانید؛چندی پیش و به مناسبت هفته پژوهش فرصتی دست داد تا از نمایشگاه اختراعات و دستاوردهای شرکت های دانش بنیان سازمان بسیج علمی، پژوهشی و فناوری بازدیدی داشته باشم. مشاهده برون دادها و ابتکارات افراد و شرکت های غالبا جوان، ضمن تقویت احساس هویت و توانمندی های نخبگان ایرانی، گویای مشکلات و مسائل این عرصه حیاتی در کشورمان نیز می باشد. یکی از شرکت های حاضر در این نمایشگاه برای اولین بار در کشور و پس از سال ها تلاش توانسته بود پودر رنگ مشکی برای چاپگر (پرینتر) تولید نماید، جالب آن جا بود که مبدع این طرح تا مرحله طراحی ماشین آلات خط تولید پیش رفته بود و باز جالب تر آن که پس از دوازده سال تلاش این بازنشسته آموزش و پرورش و فرزند جوانش، مجوز تولید (پروانه بهره برداری) این پودر را دریافت و در یک شهرک صنعتی شروع به فعالیت کرده و نمونه های تولیدی خود را با بسته بندی مناسب در نمایشگاه عرضه نموده بودند؛ تست های فنی و نمونه های چاپ شده نشان می داد که کیفیت این پودر کاملا با نمونه های خارجی قابل رقابت است و البته قیمت آن حدود 30 درصد ارزان تر! حتما با خود می گویید این واحد صنعتی دانش بنیان در طول نزدیک به 6 ماه فعالیت خود بازار خوبی را کسب کرده و توانسته به درآمد مناسبی دست پیدا کند؛ اما جالب است که این شرکت دانش بنیان اساسا نتوانسته محصول خود را وارد بازار رقابت کند و فروشی داشته باشد!

واقعیت آن است که از ظاهر آرام و دانشمندگونه این پدر و پسر که پس از دستیابی به فرمول تولید پودر باز هم آرام ننشسته اند و حتی ماشین آلات تولید آن را با وجود نمونه های خارجی، خود ابداع نموده اند؛ نمی توان انتظار بازاریابی و فروش محصول و آشنایی با تکنیک ها و ابزارهای توسعه بازار را داشت. آنان صرفا توان ابداع و ابتکار و اختراع داشته اند و البته همت نموده و واحد تولید این محصول را نیز با فروش منزل مسکونی شان راه اندازی کرده اند و اکنون بیش از هر چیزی به بدهی های شان فکر می کنند!

این داستان و بسیاری از نمونه های شبیه آن برای افراد آشنا با عرصه علم و فناوری موضوع جدیدی نیست، در ادبیات مدیریت فناوری و نوآوری گفته می شود که در مسیر شکل گیری ایده تا مرحله آخر که بازار است، چیزی به نام دره مرگ فناوری وجود دارد که به طور متوسط حدود 70 درصد ایده ها در آن قربانی می شوند و فرصت حضور در بازار را نمی یابند. عناصری نظیر: سیاست گذاری های درست علم و فناوری در دولت، نحوه آموزش و تربیت کارآفرین در نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی، حمایت ها از شرکت های دانش بنیان، ارتباط صنعت و دانشگاه توانمندی واحدهای تحقیق و توسعه در بخش تولید، مکانیزم های ارجاع مسائل به افراد خلاق و صاحب ایده و نهادسازی های مناسب نظیر پارک های فناوری و مراکز رشد، فن بازارها، کلینیک های مشاوره، صندوق های سرمایه گذار خطرپذیر و ... مولفه هایی هستند که به میزان قوت آن ها در کشورهای مختلف، مرگ و میر ایده ها قابل کنترل و کاهش خواهد بود.

هر چند در سال های اخیر به ویژه با تاسیس معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور و بنیاد ملی نخبگان گام های موثری در این عرصه برداشته شده است، اما برای رسیدن به قله راه بسیار باید پیمود. یکی از محورهایی که خلاء آن در نمونه مورد مثال و بسیاری دیگر از شرکت های دانش بنیان به وضوح قابل مشاهده است، مسئله بازاررسانی و بازاریابی محصولات و ابداعاتی است که مسیر تست ها و نمونه سازی ها را طی نموده و آماده ورود به بازار است. طبیعی است که از اغلب افراد صاحب طرح و نوآوری نمی توان انتظار مدیریت بنگاه اقتصادی و اقداماتی نظیر بازاریابی را داشت و تجربه در بسیاری از موارد نشان می دهد که ورود این افراد به بازار و دریافت تسهیلات و ... بیش از آن که منجر به حمایت از آنان گردد، نخبه صاحب ایده و فعال را به نخبه مقروض و ورشکسته تبدیل می کند.

اما چه باید کرد!؟ برخی راهکارهایی که در دنیا و بعضا کشور ما در این زمینه تجربه شده است البته با رعایت شرایط خاص هر ایده می تواند قابل تامل باشد. اولویت دادن خریدهای دولت و بخش عمومی از شرکت های دانش بنیان برای ایجاد بازار اولیه آنان و شکل گیری قوام کار می تواند گام موثری در این زمینه باشد. فروش امتیاز طرح ها به تولیدکنندگان داخلی و خارجی با رعایت قیمت گذاری صحیح و حقوق مالکیت فکری صاحب ایده از دیگر اقداماتی است که در برخی موارد قابل اجراست. شکل دهی به شبکه مشاوران و یا کلینیک های مشاوره ای تخصصی و منطقه ای در موضوعات تولید، منابع انسانی، بازاریابی و ... تجربه ای قابل تکرار است که می تواند توان این شرکت ها را چند برابر نماید. حضور کارآفرینان باتجربه که اغلب علاقه مند به ارائه تجارب خود به جوانان نیز می باشند از دیگر اقداماتی است که در این زمینه باید مدل شود و محقق گردد.

هدف گذاری اقتصاد ایران به سوی تولید محصولات دانش بنیان و با ارزش افزوده بالا و جایگزینی این حوزه استراتژیک با درآمدهای نفتی از جمله آمال دست یافتنی است که با زدودن موانع تحقق اقتصاد دانش بنیان قابل اجراست. امید است با توجه بیشتر دولت و نهادهای متولی این امر نظیر پارک های علم و فناوری و مراکز رشد دانشگاهی و ... به این مهم بتوان آثار ملموس تری را از تحقق اقتصاد دانش بنیان در صحنه واقعی زندگی مردم شاهد باشیم.

کیهان:آن سوی اشک ها و لبخندها !

«آن سوی اشک ها و لبخندها!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم  حسین شریعتمداری است که در آن می خوانید؛
1- وقتی برای اولین بار، بعد از انتشار متن توافقنامه ژنو به تحلیل محتوای آن پرداختیم و با ارائه اسناد و شواهدی، به این واقعیت تلخ اشاره کردیم که توافقنامه ژنو غیر از یک دستاورد- اثبات غیر قابل اعتماد بودن آمریکا- دستاورد دیگری نداشته و ندارد،

برخی از مسئولان محترم و بسیاری از جریانات سیاسی- با سلیقه های متفاوت- ابرو در هم کشیدند که «چرا کیهان ساز مخالف کوک می کند و توافقنامه ای را که با تلاش پی گیر و شبانه روزی تیم هسته ای کشورمان به دست آمده است، بی حاصل می داند» و در برخی از بخش های خبری صدا و سیما گزارشی پخش شد که در آن  تصویری از یادداشت کیهان  به نمایش درآمده و توصیه شده بود که (کیهان) آب به آسیاب دشمن نریزد! این همه در حالی بود که کیهان تلاش بی وقفه تیم هسته ای کشورمان را شایسته قدردانی می دانست ولی با استناد به آنچه در متن توافقنامه آمده است و در یادداشت ها و گزارش های متعدد- از جمله یادداشت روز کیهان 92/9/11 با عنوان «نه کلاهک،  نه کلاه»- به آن پرداخته بود، بر این باور بود که حریف از صداقت و خوشبینی طرف ایرانی سوء استفاده کرده و اهداف 10 سال بر زمین مانده خود را در توافقنامه جای داده است.

بدیهی است که توافقنامه ای با ویژگی یاد شده نباید و نمی توانست مخالفت رژیم اشغالگر قدس را در پی داشته باشد ولی نتانیاهو در یک بازی زرگری تظاهر به مخالفت کرد. مخالفتی که بعدها روزنامه صهیونیستی «معاریو» به نقل از هیلاری کلینتون به هماهنگی آن با آمریکا اعتراف کرد. اما، شماری از دولتمردان محترم این مخالفت را جدی تلقی کرده و استدلال کیهان را که با شواهد غیرقابل تردید همراه بود نادیده گرفتند. همان روزها، روزنامه انگلیسی گاردین، تیتر زد که فقط کیهان و اسرائیل از توافقنامه ژنو ناراضی هستند! و در توضیح خبر نوشت «در همه دنیا تنها دو نفر با توافقنامه ژنو مخالف هستند، بنیامین نتانیاهو در تل آویو و حسین شریعتمداری در تهران»! و پس از آن شبکه فارسی زبان بی.بی.سی و برخی رسانه های آمریکایی و عربی با آب و تاب به این توهم دامن زدند و در داخل نیز با همین مضمون علیه کیهان شعار ساختند و به آن پرداختند!

امروزه اما، شماری از دست اندرکاران محترم توافقنامه ژنو و برخی دیگر از مسئولان محترم نظام، ناخشنودی خود از توافقنامه را پنهان نمی کنند و به تصریح یا به تلویح، از نامتوازن بودن «داده ها» و «گرفته ها» سخن می گویند و البته به زودی برای همه کسانی که دستی از دور بر آتش دارند نیز مشخص می شود که حریف در مقابل حسن ظن فرزندان انقلاب دست به خیانت زده و در پی آن بوده است که قورباغه رنگ کرده را به جای قناری بفروشد!

2- این روزها، آمریکا ترفند دیگری نیز در آستین دارد و آن طرحی است که در مجلس سنای آمریکا کلید خورده و تاکنون به امضای 55 تن از مجموعه 100 سناتور عضو سنا رسیده است و بر اساس خبر دیروز سی.ان .ان تعداد سناتورهای موافق این طرح به 77 نفر خواهد رسید. این طرح با عنوان «ایران عاری از سلاح اتمی» ارائه شده و موضوع آن، وضع تحریم های بیشتر و شدیدتر علیه ایران اسلامی است و تاکید شده اجرای این طرح در صورتی است که جمهوری اسلامی ایران از پذیرش توافق ژنو خودداری کند و یا یک توافق نهایی قابل قبول را نپذیرد! اوباما گفته است در صورت تصویب این طرح، با استفاده از اختیارات قانونی خود، آن را وتو خواهد کرد ولی بر اساس قوانین آمریکا، اگر تعداد سناتورهای موافق طرح به دو سوم (66 نفر) برسد، رئیس جمهور حق وتو کردن آن را ندارد.

این طرح بعد از آن کلید خورد که از یکسو، اشک تمساح نتانیاهو در تظاهر به مخالفت با توافقنامه ژنو کارایی خود را از دست داد و از سوی دیگر مخالفت های مستند با توافقنامه، احتمال اصرار ایران بر تجدیدنظر در مفاد آن را قوت بخشید.

توافقنامه، احتمال اصرار ایران بر تجدیدنظر در مفاد آن را قوت بخشید.
گفتنی است وزیر خارجه کشورمان تاکید کرده است که وضع تحریم های جدید مرگ توافقنامه است.
3- حالا در متن طرح یاد شده دقت کنید! چه می بینید؟ در متن طرح آمده است اجرای آن، یعنی وضع تحریم های بیشتر و شدیدتر، در صورتی است که جمهوری اسلامی ایران از پذیرش و اجرای توافقنامه ژنو خودداری کند! آیا این سؤال به ذهن خطور نمی کند که مگر اهمیت توافقنامه ژنو و منافع آن برای آمریکا تا چه اندازه است که برای وادار کردن ایران به اجرای مو به موی آن، همه توان دولت و کنگره و سنا و سیا و غول های رسانه ای خود را به صحنه آورده است؟ و آیا غیر از این واقعیت تلخ که تقریباً تمامی بندهای توافق ژنو علیه برنامه هسته ای ایران تنظیم و تدوین شده است، می توان پاسخ دیگری برای این سؤال یافت؟! چرا آمریکا به عنوان کینه توزترین دشمن ایران اسلامی باید تا این اندازه نگران باشد که مبادا جمهوری اسلامی ایران از پذیرش توافقنامه ژنو سر باز زده و خواستار تغییر و یا اصلاح آن شود؟! تأکید دوباره - بخوانید چند باره- بر این نکته ضروری است که تیم محترم هسته ای کشورمان را فرزندان انقلاب و تلاش بی وقفه آنان را شایسته تقدیر می دانیم ولی با توجه به شواهد مستندی که تاکنون ارائه کرده ایم و امروزه به اثبات رسیده است باید گفت حریف از حسن نیت این برادران- که نسبت به دشمن ناروا بود- و حسن ظن آنان- که باید جای خود را به سوءظن می داد- بهره گیری کرده و «نیاز» خود را در قالب «امتیاز»! به ایران اسلامی تحمیل کرده است. اکنون به وضوح می توان دید که مقامات آمریکایی، خشم و کینه خود از ایران اسلامی را در پس لبخندهای سالوسانه پنهان ساخته بودند و صهیونیست ها، خنده های مستانه ناشی از ذوق زدگی خود را پشت اشک های دروغین در مخالفت با توافقنامه ژنو مخفی کرده بودند.

4- با توجه به آنچه گذشت، آمریکا و متحدانش به شدت نگران خودداری ایران از اجرای توافقنامه ژنو هستند و از سوی دیگر، اجرای آن می تواند نه فقط برنامه هسته ای بلکه خط علم و فناوری کشورمان را با آسیب های جدی روبرو کند. اما، نقطه کنونی ایستگاه آخر نیست چرا که ساختار قانونی توافقنامه ژنو ناقص است و جمهوری اسلامی ایران می تواند با استناد به قوانین شناخته شده بین المللی، متن توافقنامه را به گونه ای که منافع ایران اسلامی را در پی داشته باشد، اصلاح کند. از جمله آن که؛

الف: در توافقنامه ژنو از «واژه های کشدار» و چندپهلو استفاده شده است که می تواند تفسیرهای متفاوت و متضاد داشته باشد، نظیر واژه «قانع شدن SATISFACTORY» در فصل مربوط به گام دوم و یا «قید»هایی که در فصل آخر و درباره «حق غنی سازی ایران» آمده است، مانند «منطبق بر نیازهای عملی PRACTICAL  NEEDS»، «گستره و سطح غنی سازی SCOPE & LEVEL»، «ظرفیت غنی سازی»، «محل انجام غنی سازی» و نمونه های دیگری که پیش از این به مواردی از آن در یادداشت« نه کلاهک، نه کلاه» به آن اشاره شده است.

تیم هسته ای کشورمان می تواند و حق دارد که توافقنامه ژنو را با استناد به واژه های کشدار و تعریف نشده آن، ناقص و غیرقابل اجراء بداند و خواستار تعریف روشن و شفاف و به قول اهل منطق «تعریف جامع و مانع» اینگونه واژه ها شود.

باید توجه داشت که روش متداول و فرمول شناخته شده در تنظیم تعهدنامه ها، توافقنامه ها و هر سند تعهدآور دیگری آن است که اولا؛ از به کارگیری واژه های کشدار و فاقد تعریف مشخص خودداری شود و ثانیا؛ در صورت الزام به استفاده از واژه های چندپهلو و کشدار، مرجع مشخص و مرضی الطرفینی برای تفسیر نهایی اینگونه واژه ها مشخص شده و در متن توافقنامه بر آن تاکید شود.

ب: اصل 77 قانون اساسی کشورمان تصریح می کند که «عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، موافقت نامه های بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد» و اصل 125 قانون اساسی امضای عهدنامه ها و مقاوله نامه ها و قراردادها و... را تنها بعد از تصویب مجلس شورای اسلامی، قانونی می داند.

بنابراین با توجه به اصول یاد شده از قانون اساسی، توافقنامه ژنو از نگاه نظام جمهوری اسلامی ایران فاقد وجاهت قانونی بوده و اعتبار اجرایی ندارد.

گفتنی است، اجرای توافقنامه بدون تصویب مجلس شورای اسلامی، نقض آشکار حاکمیت ملی ایران است و از سوی دیگر در ماده 10 معاهده NPT تصریح شده است؛ «چنانچه هر یک از اعضای معاهده تشخیص دهد حوادثی فوق العاده مربوط به موضوع این معاهده منافع عالیه کشورش را به مخاطره انداخته است، این حق را خواهد داشت که در اعمال حق حاکمیت ملی خود از این معاهده کناره گیری کند».

با توجه به ماده فوق، توافقنامه ژنو از آنجا که به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسیده است با قانون اساسی کشور مغایرت دارد و این مغایرت، مصداق بارز نقض حاکمیت ملی است و جمهوری اسلامی ایران می تواند و حق دارد از اجرای توافقنامه ای که به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسیده است، خودداری کند.
 و در این باره گفتنی های دیگری نیز هست که به بعد می گذاریم.




موضوع مطلب : آن سوی ‌اشک‌ها و لبخندها!