سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حامیان ولایت __ خادمین امت
درباره وبلاگ


صفحات وبلاگ
نویسندگان

کد خبر : 1573052452660662283      تاریخ : جمعه 27 تیر 1393 17:01    بازدید:410حاج عیسی,جنگ تحمیلی,قطعنامه 598,شهید احمد سوداگر,گری سیک,ویلیام وبستر ,مسعود روغنی زنجانی,عملیات خیبر,جام زهر

 

فراز و نشیب پذیرش قطعنامه‌ای که جام زهر امام (ره) شد

حاج عیسی (خادم امام خمینی) گفت: « امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخوردند. وقتی بعد از دو روز وارد اتاق شدم من را در بغل گرفت، گریه کرد و گفت: شهدا به مقامی که بخواهند می‌رسند، جانبازان اجرشان را می‌گیرند، اسرا هم برمی‌گردند، من چه کنم؟»

جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران فراز و نشیب های فراوان سیاسی و اقتصادی و نظامی داشت که در نهایت به پذیرش قطعنامه 598 منتهی شد.

دلایل پذیرش این قطعنامه و نقش مسئولین وقت در این موضوع خود یکی از چالش برانگیزترین موضوعات مربوط به دفاع مقدس است و بارها اندیشمندان مختلف و نظریه پردازان در زمینه جنگ به تشریح علل آن پرداخته اند. در تاریخ 27 تیرماه 1367 ، جمهوری اسلامی ایران رسما قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل در مورد چگونگی خاتمه جنگ را پذیرفت. اما به راستی چرا این قطعنامه تصویب شد؟ محتوای آن چه بود؟ و آیا با منافع و اهداف جمهوری اسلامی ایران انطباق داشت؟

کامران غضنفری، نویسنده کتاب «راز قطعنامه» با بیان اینکه در بخش های مختلف این اثر نقش افراد و سازمان های تأثیرگذار در جنگ و نهایتاً نقش آن ها در پذیرش قطعنامه مورد بررسی قرار گرفته است، گفت: حضرت امام(ره) همیشه بر یک مبنا و اصل حرکت می کردند. در موضوع جنگ هم همین رویه در تصمیم گیری ها و سخنرانی های ایشان دیده می شود. امام(ره) همیشه از جنگ به عنوان تجاوز یاد می کنند، جنگ را نعمت می دانند و هیچ گاه زیر بار آتش بس ها نمی روند، اما چه می شود که در شهریور 67 آتش بس اعلام می شود و بعد از آن امام این جمله معروف را بیان می کنند؟ همه امام(ره) را انسان مدبر و مدیر کاملی می دانند. انسان این چنینی هیچ گاه به میل خود جام زهر، آتش بس اجباری، را نمی پذیرد، چه اتفاقی می افتد که به این قضیه منجر می شود؟

غضنفری افزود: در میان مسئولان بودند افرادی که بعد از پذیرش قطعنامه با رسانه ها به گفت وگو می نشینند و اعلام می کنند که تا قبل از واقعه 12 تیر ماه 67 موضوع پذیرش قطعنامه منتفی بود، اما بعد از آن تصمیم به پذیرش قطعنامه گرفتیم. برخلاف چنین ادعایی همین افراد که مسئولیت های اصلی در زمان جنگ داشتند، 13 اسفند 66 به صورت پنهانی پذیرش قطعنامه را توسط نمایندگان ایران به سازمان ملل اعلام می کنند؛ بدون اینکه به حضرت امام(ره) این ماجرا را بیان کنند.

در سالگرد پذیرش این قطعنامه در ادامه به برخی علل آن از منظر کامران غضنفری در راز قطعنامه پرداخته می شود.

سردار شهید احمد سوداگر (از فرماندهان دفاع مقدس) در این رابطه می نویسد:«در اواخر 65 و اوایل سال 66، چندین عملیات کوچک و بزرگ منجمله کربلای 4، 5، 10 و نصر 4 توسط نیروهای ایرانی طراحی و اجرا شد. در عملیات کربلای5 شدیدترین درگیری های طول جنگ در پشت دروازه های شهر بصره و تهدید بصره توسط ایران به وقوع پیوست. در این دوران، موازنه قدرت به نفع ایران بود لذا از اسفند 65 یعنی پس از عملیات کربلای 5، تلاشی جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه موسوم به 598 آغاز شد و در پایان تیرماه 66 به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید. هم زمان، تلاش آمریکا برای افزایش تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران نیز شدت گرفت. در این قطعنامه، تصمیم به خاتمه دادن به منازعه ایران و عراق گرفته شد و آتش بس فوری و عقب نشینی به مرزهای بین المللی و اعزام تیم نظارت به مرزهای دو کشور مورد تاکید قرار گرفت. ... اما ایران به دلیل برخی از ملاحظات سیاسی و نظامی، ابتدا از پذیرش آن خودداری کرد و پیش شرط هایی را برای پذیرش آن عنوان کرد».

مواد اصلی قطعنامه 598

مواد اصلی قطعنامه 598 به این شرح می باشد:

1- به عنوان قدم اولیه جهت حل و فصل مناقشه از راه مذاکره، ایران و عراق یک آتش بس فوری را رعایت کرده، به تمام عملیات نظامی در زمین، دریا و هوا خاتمه داده و تمام نیروهای خود را بدون درنگ به مرزهای شناخته شده بین المللی باز گردانند.

3- مصرانه می خواهد اسرای جنگی آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال کنونی، بر اساس کنوانسیون سوم ژنو در 12 اوت 1949، بدون تاخیر به کشور خود بازگردانده شوند.

5- از تمام کشورهای دیگر می خواهد که حداکثر خویشتن داری را مبذول دارند و از هرگونه اقدامی که می تواند منجر به تشدید و گسترش بیشتر منازعه شود، احتراز کنند و بدین ترتیب اجرای قطعنامه را تسهیل نمایند.

6- از دبیر کل درخواست می نماید که با مشورت با ایران و عراق، مسئله تفویض اختیار به هیئتی بی طرف برای تحقیق راجع به مسئولیت منازعه را بررسی کرده، در اسرع وقت به شورای امنیت گزارش دهند.

7- ایجاد خسارات وارده در خلال منازعه و نیاز به تلاش های بازسازی با کمک های مناسب بین المللی پس از خاتمه درگیری تصدیق می شود و در این خصوص از دبیر کل درخواست می کند که یک هیئت کارشناسان را برای مطالعه موضوع بازسازی و گزارش به شورای امنیت، تعیین کند.

هیچ مطلبی در مورد شروع تجاوز توسط عراق گفته نشد

همان گونه که ملاحظه می شود، نه هیچ مطلبی در مورد شروع تجاوز توسط عراق گفته شده، نه رژیم صدام محکوم به پرداخت خسارت به جمهوری اسلامی ایران شده، و نه هیچ ساز و کاری برای تبادل اسرا ارائه شده است.

هاشمی رفسنجانی در یادداشت 30 تیر 1366 خود در این باره می نویسد:« به نخست وزیر و وزیر خارجه گفتم که بگویند اگر حسن نیت داشتند به جای اینکه وعده بدهند، کمیته ای که در آینده آغاز گر جنگ را مشخص می کند، را قبل از صدور قطعنامه مشخص می کردند. ... این قعطنامه که در آن اشاره ای به کشور آغازگر جنگ نشده است در چارچوب فصل هفت منشور ملل متحد تنظیم شده و اهمیت ویژه ای دارد. فشارهای دیپلماتیک آمریکا و سپس انگلیس، موثرترین عوامل در تصویب قطعنامه 598 بوده است.»

سردار شهید احمد سوادگر نیز در مقاله دیگری می نویسد:«با نگاهی به 10 قطعنامه صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و بررسی حوادث قبل و بعد از صدور این قطعنامه ها مشخص می شود که در هیچ کدام از این قطعنامه ها تمامی شرایط مدون صدور قطعنامه توسط این شورا لحاظ نشده و تمهیدات لازم برای اجرای کامل آن ها اندیشیده نشده بود. از طرفی با توجه به شرایط زمانی صدور این قطعنامه ها، همگی آنان در زمانی صادر می شد که ایران در عرصه نبرد پیشرفت هایی به دست می آورد یا موازنه به نفع ایران رقم می خورد. بنابراین صدور این قطعنامه ها در آن زمان ها نه تنها کمکی به ایران و خاتمه جنگ نمی کرد. بلکه در جهت تضعیف طرف مظلوم جنگ و محدود کردن اقدامات دفاعی آن و حمایت و پشیتبانی تلویحی از متجاوز بوده است».

در آن زمان آمریکا تلاش می کرد که قطعنامه مذکور به گونه ای تنظیم شود که تحریم هایی را برای هر کدام از طرفین جنگ که با آتش بس موافقت نکند، در نظر بگیرد؛ اما با توجه به جمله بندی قطعنامه می توان گفت که هدف اصلی در این میان ایران بوده است.

وزارت خارجه اعلام کرد شورای امنیت قطعنامه غیر عادلانه ای تصویب کرده

روز بعد از ارسال رسمی متن قطعنامه 598 به جمهوری اسلامی ایران وزارت امور خارجه ایران با صدور بیانیه ای اعلام کرد:«شورای امنیت سازمان ملل با عدول از وظایف خود، قطعنامه غیر عادلانه ای تصویب کرده که بعضا مواد آن با یکدیگر در تناقض آشکار است».

آن گاه وعده داد که موضع تفصیلی وزارت امور خارجه بعدا اعلام خواهد شد. چند هفته بعد، در 22 مرداد 1366، جمهوری اسلامی ایران مواضع رسمی خود را در قبال قطعنامه 598 در 18 بند اعلام کرد. در این بیانیه ایران ضمن اعتراض به این که قطعنامه بدون کسب نظر و مشورت با ایران تدوین شده است، خروج شورا را از حالت بی طرفی محکوم کرد و از شورا خواست که عراق به عنوان متجاوز معرف شود.

دکتر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت ایران) طی مصاحبه ای عدم مشورت با ایران در مورد تصویب قطعنامه 598 و عدم اعلام عراق به عنوان متجاوز و آغاز گر جنگ را از دلایل نپذیرفتن قطعنامه ذکر کرد و آن را نشان دهنده خط مشی غیرعادلانه و یک طرفه شورای امنیت دانست.

وی گفت که تهران اعتقاد دارد، حضور نظامی گسترده آمریکا در خلیج فارس و اسکورت کشتی های کویتی، با بند پنجم قعطنامه که از کشورهای جهان خواستار خویشتن داری شده بود، تناقض آشکار دارد. ولایتی تصریح کرد که ما دلیلی نمی بینیم تا قطعنامه ای را که برای تحمیل عقاید، ناعادلانه و غیر منصفانه است، بپذیریم. او به طور صریح گفت:« قطعنامه شورای امنیت، مورد قبول ما نیست »

امام خمینی با پذیرش قطعنامه 598 مخالفت کردند

هاشمی رفسنجانی در همین مورد می نویسد:«در تاریخ 29 تیر 1366 قطعنامه 598 صادر شد. عراق بدون درنگ آن را پذیرفت و ایران پس از بررسی محتوای قطعنامه و بیان اشکالات آن، پس از مشورت های فراوان و استفاده از راهنمایی های کارساز امام راحل، تصمیم گرفت که قطعنامه را نه رد کند و نه بپذیرد».

به نظر می رسد برخلاف مواضع آقای هاشمی، شواهد حاکی از آن است که امام به مخالفت با پذیرش قطعنامه پرداخته اند. آقای هاشمی خود در یادداشت سوم مهر 1366 می نویسد:«آقای خامنه ای و احمد آقا آمدند و اطلاع دادند که امام دستور داده اند در نماز جمعه بگویند که هیچ سازش در پیش نداریم، جز با تنبیه متجاوز». به عبارتی یعنی این که امام خمینی با پذیرش قطعنامه 598 مخالفت کرده اند.

رییس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای نیز در 30 تیر 1366 در اجتماع مردم اردبیل طی یک سخنرانی با بیان این که قطعنامه تحت نفوذ آمریکا تهیه شده است، فرمودند:«ایران هرگز این قعطنامه را که با فشار و تحت نفوذ آمریکا تهیه و تصویب شده است قبول نخواهد کرد».

برخی افراد در داخل کشور با برشمردن دلایلی، اصرار بر خاتمه جنگ و پذیرفتن قطعنامه داشتند. با بررسی ادعاهایی که آن ها به آن استناد می کردند می توان دریافت که عملا این عوامل تاثیرگذار نبوده است.

1. تازگی نداشتن شرارت های صدام در آمریکا

باید توجه داشت که مسائلی همچون بمباران و موشکباران شهرها، استفاده گسترده رژیم صدام از سلاح های شیمیایی، حمایت همه جانبه آمریکا از صدام و همکاری با عراق در حمله به نیروهای ایرانی، حمله به هواپیمای مسافربری ایران و .... مسائل جدیدی نبودند که صرفاً در تیرماه 67 بروز کرده باشند و امام خمینی(ره) به خاطر آن ها مجبور به پذیرش قطعنامه 598 شده باشد. رژیم صدام از همان سال های اولیه جنگ نیز با چراغ سبز غرب و شرق، شهرها و روستاهای ایران را مورد بمباران و موشکباران قرار می داد؛ از سلاح های شیمیایی به صورت گسترده استفاده می کرد؛ آمریکا نیز با حمایت های همه جانبه اطلاعاتی، سیاسی، مالی، تسلیحاتی و نظامی خود از صدام، به کشتی های نظامی و تجاری ایران حمله می کرد، سکوهای نفتی ما را منهدم می کرد و... بنابراین، چنین مسائلی چیزهایی نبودند که امام خمینی از آن ها بی خبر بوده و نسبت به آن ها موضع گیری نکرده باشند. امام خمینی در تاریخ 16 بهمن 1365 طی پیامی به مناسبت دهه فجر فرموده بودند:

« مبارک باد بر خانواده های عزیز شهدا، مفقودین و اسرا و جانبازان و بر ملت ایران، که با استقامت و پایداری و پایمردی خویش، به بنیانی مرصوص مبدل گشته اند که نه تهدید ابر قدرت ها آنان را به هراس می افکند، و نه از محاصره ها و کمبودها به فغان می آیند؛ و نه از خیانت و وحشی گر ی های صدام دیوانه و افسار گسیخته رو به زوال، در زدن شهرها و ویران کردن خانه ها و مساجد و بیمارستان ها و مدارس، خم به ابرو می آورند؛ و چون گذشته به راه خود که همان راه اسلام عزیز و عزت و شرف و انسانیت است، ادامه می دهند و زندگی با عزت را در خیمه مقاومت صبر، بر حضور در کاخ های ذلت و نوکری ابرقدرت ها و سازش و صلح تحمیلی، ترجیح می دهند.»

2. ادعای بی انگیزه شدن رزمندگان

امام خمینی (ره) می فرمایند:«اشتباهشان در همین است که خیال می کنند زیادی جمعیت و زیادی اسلحه کار را انجام می دهد و نمی دانند که این چیزی که کار را انجام می دهد، بازوی قوی افراد است. افراد کم با بازوی قوی و قلب مطمئن. قلب این هاست که پیروزی می آورد. پیروزی را شمشیر نمی آورد، پیروزی را خون می آورد. پیروزی را افراد و جمعیت های زیاد نمی آورد، پیروزی را قدرت ایمان می آورد. »

نظر امام بر این بود که در صحنه نبرد آن چیزی که تعیین کننده است؛ قدرت ایمان، انگیزه و اراده افراد است. اما این که اگر بی انگیزگی ای هم وجود داشته، چه کسانی باعث بی انگیزه شدن برخی رزمندگان و فرماندهان جبهه ها شده بودند را سردار حسین همدانی (از فرماندهان ارشد سپاه) این چنین تفسیر کرده است: «یکی از بزرگ ترین اشتباهات این بود که فرمانده جنگ [آقای هاشمی ] بعد از عملیات کربلای 5، از پایان جنگ سخن گفت و رزمندگان احساس کردند نیازی به ادامه دادن جنگ نیست. این فکر و تصمیم به جبهه ها هم سرازیر شده بود که [در نتیجه] جبهه را خیلی تضعیف کرد. خبر این بود که می خواهیم مذاکره کنیم و جنگ را تمام کنیم، به جبهه ها رسید و روحیه رزمندگان را به هم ریخت.»

به نظر می رسد شرایط به گونه ای است که جمع قابل توجهی از رزمندگان و فرماندهان ایرانی بر این باور هستند که آقای هاشمی رفسنجانی در حالی بحث آتش بس، پایان جنگ و مذاکرات صلح را مطرح می کند که درباره اطلاع ایشان از موضع امام خمینی که با این مطلب مخالف بوده و نسبت به آن حساسیت داشته و آن را باعث دلسردی رزمنگان جبهه ها می دانسته است، شک و تردیدی وجود ندارد. استناد آنان به این گفته است که وی در مصاحبه با روزنامه کیهان در سال 82 در این مورد می گوید: « امام مایل نبودند که اصلا بحث آتش بس، صلح و پایان جنگ مطرح شود و این را باعث دلسردی نیروها در جبهه می دیدند.»

طبق گزارشی که روزنامه کیهان در مورخ 5 اردیبهشت 1367 منتشر کرده اعلام داشته شده که آقای هاشمی در گفت وگو با تلویزیون ایتالیا، صحبت از پذیرش صلح می کند.

وی می گوید: «اگر واقعاً مصلحت را در این تشخیص دهیم که باید مصالحه کرد، ما این سیاست را می پذیریم.»

گری سیک (مسئول امور ایران در شورای امنیت ملی آمریکا) در خرداد 67 طی مصاحبه ای با مجله نیوزویک اظهار می دارد: «در میان کادر رهبری ایران، افرادی وجود دارند که مایلند راهی پیدا نمایند تا خودشان را از این موقعیت خلاص نمایند.»

نشریه تایمز اقتصادی چاپ انگلیس، در تاریخ 8 تیرماه 67 و پس از باز پس گیری جزایر مجنون و هورالهویزه توسط عراق، نوشت: «برتری نسبی ایران به خاطر روحیه قوی آن ها در ادامه جنگ بود و اکنون با از دست دادن آن، توازن جنگ تغییر کرده است.»

ویلیام وبستر (رییس سازمان سیا) در تاریخ 22 تیر 1367 با روزنامه وال استریت ژورنال مصاحبه می کند و به تغییراتی که در تصمیمات مسئولان ایرانی رخ داده اشاره می کند و می گوید: «به عقیده من مسئول تغییراتی که اخیراً در تاکتیک ایرانی ها دیده می شود آقای هاشمی رفسنجانی است.»

3- ادعای نرفتن مردم به جبهه

در پاسخ به این ادعا که نیروهای مردمی تمایلی به رفتن جبهه نداشتند، سردار فضلی جانشین بسیج مستضعفین (فرمانده سابق لشکر سیدالشهدا) در مورد استقبال مردم از جبهه ها می گوید: « برای اجرای عملیات کربلای چهار و عبور از رودخانه اروندرود و تصرف جزیره ام الرصاص ، با کثرت رزمندگانی که در جبهه نمونه آن وجود نداشت، مشکلی نبود... کمبود نیرو نداشتیم.»

رفیق دوست: زمانی که قطعنامه را پذیرفتیم، در بهترین شرایط عِدّه و عُدّه بودیم

علیرضا افشار (مسئول اسبق ستاد مرکزی سپاه) نیز در این مورد گفت:«آمار بسیجیان ما در طول عملیات ها 100 هزار نفر بود و در پشت عملیات ها کمتر یا بیشتر می شد. البته نیروی کادر سپاه و یگان های ارتش که علاوه بر کادر عمدتاً از سرباز استفاده می کردند را نیز باید به آن اضافه کرد. فکر می کنم با نیروهای ستادی عدد 500 هزار نفر را تشکیل می دادند. تعداد بسیجیان جبهه رفته ما نیز حدود یک میلیون نفر می شد... اما در داخل، بعضی ها روحیه خود را باخته بودند و فکر می کردند دیگر نیروهای بسیجی و رزمندگان در فراخوان ها اقبالی نشان نمی دهند.»

رییس جمهور و رییس شورای عالی پشتیبانی جنگ (حضرت آیت الله العظمی خامنه ای) نیز در یک مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی در تاریخ 13 آذر 1366، موفقیت مانورهای سپاهیان حضرت محمد (ص) در استان های کشور را خارج از تصور مسئولان دانست.

با افزایش داوطلبان حضور در جبهه، فرمانده پایگاه مقداد سپاه پاسداران در تهران، در تاریخ 28 آذر 66 اعلام کرد که در سال جاری، آمار اعزام نیروهای داوطلب به جبهه، فقط از غرب تهران، نسبت به نیروهای داوطلب اعزامی در سال گذشته، 120 درصد افزایش داشته است.

رییس جمهور (حضرت آیت الله خامنه ای) نیز در هفته اول فروردین 67 در مراسم مانور سپاهیان امام حسین(ع) خراسان می فرمایند: « از ابتدای جنگ تا امروز، هر زمان که مسئولان جنگ به مردم حتی به اشاره ای نیاز جبهه ها را اعلام کرده اند، مردم با کمال شوق و رغبت، بدون اندکی درنگ به جبهه ها شتافته و سنگرها را پر کرده اند... مردم ما هر چه پیش می رویم، نسبت به ادامه دفاع مقدس خود مصمم تر می شوند.»

محسن رفیق دوست (وزیر سپاه در دوران جنگ) نیز در مصاحبه ای می گوید: «زمانی که قطعنامه را پذیرفتیم. در بهترین شرایط عِدّه و عُدّه بودیم.» او در جای دیگر نیز عنوان می کند:« ما هیچ وقت در جنگ مشکل عده و نیروی انسانی نداشتیم »

محسن رضایی نیز در این باره می گوید: «وقتی امام قطعنامه را پذیرفت، آنقدر مردم به سمت جبهه های جنگ هجوم بردند و به سمت جبهه ها نیرو فرستادند که ما دیگر قادر نبودیم آن ها را تدارک کنیم.»

مقام معظم رهبری نیز طی سخنانی در تاریخ 29 شهریور 1372 می فرمایند: «بعد از قضیه قبول قطعنامه، که دشمن فرصت طلبی می کرد و می خواست از موقعیت سواستفاده کند، شما دیدید ناگهان آن چنان جبهه ها پر شد که در طول جنگ کمتر سابقه داشت، یا هیچ سابقه نداشت.»

4. اعلام ناتوانی دولت برای تامین مالی ادامه جنگ

امام خمینی در بخشی از نامه مورخ 25 تیر 1367 خود خطاب به مسئولان کشور می نویسند: « آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و برنامه و بودجه، وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده اند.»

آقای هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود می نویسد: « در تاریخ 23 تیر به خدمت امام رسیدیم و با خواندن نامه آقای رضایی از ایشان نظر خواستیم... قبلا نخست وزیر و وزیر دارایی در گزارشی به خدمت امام گفته بودند که حتی در سطح هزینه های موجود هم، کشور قدرت تامین هزینه جنگ را ندارد و از خط قرمز اقتصادی هم فراتر رفته ایم.»

مسعود روغنی زنجانی (وزیر برنامه و بودجه در دولت میرحسین موسوی) نیز در مصاحبه ای چنین می گوید:«در جریان پذیرش قطعنامه 598، نامه ای که من به عنوان رئیس سازمان برنامه به امام نوشتم، در پایان جنگ تاثیرگذار بود و امام با این استدلال که دستگاه برنامه ریزی کشور به عنوان کارشناس اعلام می کند که منابع مورد نیاز برای ادامه جنگ به حداقل ممکن رسیده است جنگ را متوقف کردند.»

مقام معظم رهبری نیز طی سخنانی در تاریخ 14 خرداد 1375 در این مورد می فرمایند: « قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولان آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی کشد و نمی تواند جنگ را با این همه هزینه ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید آمریکا نبود... اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می کردند، امام رضوان الله علیه، کسی نبود که روی برگرداند. آن [پذیرش قطعنامه] یک مسئله داخلی نبود؛ مسئله دیگری بود.»

براساس برخی آمارهای منتشر شده از سال 59 تا 67، میانگین سالانه سهم امور دفاعی در کل هزینه های دولت ایران، برابر 12 درصد بوده است. یعنی علی رغم آن که امام خمینی بارها اعلام داشته بودند که جنگ باید در راس مسائل کشور باشد، 88 درصد بودجه کل کشور در مسیری غیر ازجنگ، صرف می شده است.

محسن رضایی نیز در این رابطه در مصاحبه ای می گوید: «ما در چارچوب امکاناتی که به ما می دادند، برنامه ریزی می کردیم. گرچه امکانات کشور بسیار وسیع تر از چیزی بود که ما دریافت می کردیم. در کل دوران هشت سال جنگ، ما 22 میلیارد دلار ارز خرج جنگ کردیم... در حالی که فقط در سال 1362 ، بالای بیست و چند میلیارد دلار فروش نفت داشتیم.»

امام از پذیرش قطعنامه تعبیر به نوشیدن جام زهر کرده بودند. این سخن امام سؤالات زیادی را در ذهن مردم ایجاد کرده بود. صحبت های فوق و تحلیل هایی که از تعدادی از کارشناسان و فرماندهان سابق جنگ شنیده شد بخشی از نقدهایی بود که به تحلیل از شرایط 25 سال قبل افرادی مربوط می شد که به دنبال پذیرش قطعنامه بودند.

 




موضوع مطلب : فراز و نشیب پذیرش قطعنامه‌ای که جام زهر امام (ره) شد