سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حامیان ولایت __ خادمین امت
درباره وبلاگ


صفحات وبلاگ
نویسندگان
دوشنبه 92 اسفند 19 :: 9:38 صبح ::  نویسنده : حاج آقا محمد رضا رنجبر

کد خبر : 1412587324694604072      تاریخ : دوشنبه 19 اسفند 1392 8:58سرمقاله

گزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح دوشنبه

اشتون و تحریم‌های غیرانسانی

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور جهان پرداخته اتد از جمله «برای میهمان ویژه کاترین اشتون»،«آرایشگاه شیطان!»،«حل ریشه‌ای مشکلات حقوق‌بگیران»،«دولت در سایه و توطئه فرهنگی»،«سفری با دو ماموریت»،«اشتون و تحریم‌های غیرانسانی»،«نگرش منفعت محور را خط قرمز خود کنیم»،«وحدت ملی در برابر اشتون»،«در آرزوی ستاره‌های اقتصادی»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.

خراسان:برای میهمان ویژه کاترین اشتون

«برای میهمان ویژه کاترین اشتون»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید محمد اسلامی است که در آن می خوانید؛از اولین روزی که خانم اشتون با پرونده ایران روبرو شد، کمی بیشتر از 4 سال می گذرد. او تا چند ماه دیگر از سمت کنونی اش در اتحادیه اروپا بازنشسته می شود و به تاریخ می پیوندد. با این حال قضاوت تاریخ درباره او و سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال ایران همیشه وجود خواهد داشت.

خانم کاترین اشتون در آذرماه 1388 هنگامی که به عنوان دومین نماینده عالی سیاست خارجی و امور امنیتی این سمت را از خاویر سولانا تحویل گرفت، برای تشریح سیاست هایش یادداشتی را در روزنامه تایمز چاپ لندن منتشر کرد. او در این یادداشت از دیپلماسی آرام اما فعال اروپا با حضور در میدان بحران های جهانی از جمله خاورمیانه سخن گفت. اشتون در این یادداشت تاکید کرد که اتحادیه اروپا خود را به فشار بر ایران برای کنترل برنامه های هسته ای اش ملزم می داند. خانم اشتون در 4 سال ماموریت خود سیاست اعمال تحریم های ظالمانه علیه مردم ایران را ادامه داد. تا جایی که شدت، حجم و اهمیت تحریم های اتحادیه اروپا علیه ایران در تاریخ این اتحادیه بی سابقه بوده است. به عبارت دیگر اتحادیه اروپا از ابتدای تاسیس تا کنون علیه هیچ کشور یا گروهی، تحریم های این چنینی اعمال نکرده است. براساس گزارش های شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا(ECFR)، در 10 سال گذشته شدت همزبانی و اشتراک نظری که اتحادیه و کشورهای عضو در فشار بر ایران داشته اند، بی سابقه بوده و اتحادیه اروپا همگرایی در فشار بر ایران را یک موفقیت بی سابقه در زمینه سیاست دفاعی و امنیتی مشترک اروپایی (European Security and Defence Policy) اعلام کرده است.

بر همین اساس 2 سال پیش در سال 2012 و در میانه ماموریت خانم اشتون، اتحادیه اروپا بر بخش انرژی ایران متمرکز شد و به طور خاص، واردات نفت از ایران را ممنوع ساخت. صادرات گاز طبیعی، فرآورده های پتروشیمی و تجهیزات و فن آوری های کلیدی بخش نفت، گاز و پتروشیمی نیز تحریم شدند. اتحادیه اروپا تبادلات مالی میان موسسات مالی اروپایی و بانک های ایرانی را نیز محدود کرد. شدت تحریم های اتحادیه اروپا در دوره ماموریت خانم اشتون به حدی است که برخی معتقدند این تحریم ها حتی سختگیرانه تر از تحریم های دولت آمریکا است و از حد تحریم های اعمال شده در شورای امنیت سازمان ملل نیز فراتر رفته است.

با این حال موج حضور دیپلمات های کشورهای اروپایی در همین چند ماه گذشته از توافق ژنو، نشان می دهد که سازوکار سیاست خارجی اتحادیه اروپا به روشنی در تامین منافع اعضای این اتحادیه ناکام بوده است. اروپا در زمینه امنیت در حوزه های تروریسم، مواد مخدر و از همه مهم تر انرژی به همکاری ایران نیاز دارد. از این پس دیپلمات های اروپایی مشتاقانه تلاش می کنند تا در فرار از بحران انرژی به ویژه پس از تنش با روسیه، رتبه از دست رفته شان در بازار ایران را احیا کنند. موضوع دیگری که کاترین اشتون در آن به کمک ایران نیاز دارد، بحران بازگشت شهروندان اروپایی حاضر در نبردهای تروریستی در سوریه است. ترانزیت مواد مخدر از افغانستان به سمت بازارهای پر رونق اروپایی نیز از گذشته تاکنون دغدغه اروپا برای دریافت کمک از ایران بوده است.

با این همه امروز خانم کاترین اشتون میهمان مردم ایران است. او به اصفهان رفته است و در برابر جلوه ای باشکوه از عظمت تمدن ایران اسلامی قرار گرفته است. خانم اشتون می تواند در اصفهان، به کلیسای "وانک" در منطقه جلفا برود و نمونه کم نظیر همزیستی برادرانه هم وطنان مسلمان و مسیحی اصفهانی ما را از نزدیک ببیند. نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا همچنین می تواند به محله های کلیمی نشین در اصفهان هم سری بزند. برای ایشان شاید بد نباشد وقتی در میدان نقش جهان قدم می زند، به این فکر کند که سختگیرانه ترین تحریم های تاریخ اتحادیه اروپا از جمله تحریم های دارویی بر چه مردمی و با چه فرهنگی تحمیل شده است.

کاترین اشتون در شرایطی میهمان ما ایرانی هاست که برنامه اقدام مشترک براساس توافق ژنو آغاز شده است و ایران براساس این تعهدات در مسیر اعتمادسازی دوجانبه قرار دارد. با این حال در خوشبینانه ترین حالت کارنامه رفتار اتحادیه اروپا و مسئولان سیاست خارجی این اتحادیه از جمله "هرمان ون رومپوی" رئیس شورای اروپا، "خوزه مانوئل باروسو" رئیس کمیسیون اروپا و خانم "کاترین اشتون" نماینده عالی سیاست خارجی و دفاعی این اتحادیه ما را به یاد جمله معروف نلسون ماندلا می اندازد که گفت: «می بخشیم، اما فراموش نمی کنیم.»

کیهان:آرایشگاه شیطان!

«آرایشگاه شیطان!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن می خوانید؛فروشندگان کالای بنجل و به درد نخورو دلال هایی که به خدمت گرفته اند، با هزار ترفند و حیله، سعی در مجاب کردن مشتری به خرید کالای بنجل دارند. این ترفندها انواعی دارد؛ گاه، اوصاف و امتیازاتی به کالای بنجلشان نسبت می دهند که دروغ است! گاهی عیب های آن را پنهان می کنند و گاهی هم مشتری را می ترسانند که اگر این کالا را نخری چنین و چنان می شود و فلان مشکل یا زیان و خسارت برایت پیش می آید! خلاصه آنقدر از این روش ها و حیله های دیگر به کار می برند تا به مخاطبان خود بقبولانند که به این کالا با این اوصاف و مزایا احتیاج مبرم دارد و اگر نخرد، خطری حتمی تهدیدش می کند پس دست به جیب می شود و سرمایه اش را می دهد و کلاغ رنگ شده را به جای قناری می خرد و به خانه می برد! اما با اولین قارقار گوش خراش کلاغ، تازه می فهمد چه کلاه گشادی به سرش رفته و البته پشیمانی سودی ندارد!

این تمثیل، حکایت کسانی است که این روزها قصد دارند کالای بنجل و آرزوی بر زمین مانده خود را به هر قیمتی به ملت ایران تحمیل کنند! خواسته ای که نهایت و پایان آن، تسلیم ملت بزرگ ایران در برابر آمریکاست و چون می دانند که تحمیل منافع بیگانگان به ملت رشید ایران غیرممکن و محال است، دست به حیله می زنند و هر از چندگاه مدام ترفند تازه ای به کار می برند تا به خیال خود گامی به پیش آیند و ذره ای در عزم مردم خلل ایجاد کنند. این همان کاری است که رهبر معظم انقلاب با تعبیر «بزک کردن چهره دشمن» از آن یاد کردند و فرمودند: «یک عده سعی نکنند چهره آمریکا را بزک کنند، آرایش کنند، زشتی ها و وحشت آفرینی ها و خشونت ها را از چهره آمریکا بزدایند و در مقابل ملت ما، به عنوان یک دولت علاقه مند و انسان دوست معرفی کنند. اگر سعی هم بکنند سعی شان بی فایده است.»

تلاش ناکام و رویای تعبیر نشدنی این افراد به روش های گوناگونی انجام می شود که برخی از آنها عبارتند از:
1- گاهی چهره آمریکا را با به کارگیری انواع و اقسام لطایف و ظرایف هنری، چهره ای اخلاقی و مهربان نشان می دهند. مثلا تلاش آنها برای نجات چند دلفین به گل نشسته در ساحل را چنان با آب و تاب رسانه ای می کنند، اعزام فلان هنرپیشه هالیوود به آفریقای گرسنه را در صدر اخبار رسانه شان قرار می دهند، ساخت یک درمانگاه یا بیمارستان صحرایی در یک کشور محروم و درمان چند بیمار را در بوق می کنند و... تا به هر زحمتی هست به ما حالی کنند که آمریکا آنقدر هم که شما می گویید خشن نیست! و این همه کرامت و انسانیت، ذره ای از کرامات این دولت مهربان است! در این روش، سعی می شود حافظه تاریخی ملت را پاک کنند و نگذارند کسی گذشته پرجنایت آمریکا را به یاد بیاورد! آنها هرگز نمی گویند و نمی گذارند رسانه مستقلی هم بگوید که فقر آن مردم گرسنه ای که فلان هنرپیشه آمریکایی به عنوان سفیر صلح در آنجاست ناشی از جنایت آمریکاست! نمی گویند بدبختی و بیماری مردمی که برایشان درمانگاه درست کرده اند، ناشی از بمباران هواپیماهای بدون سرنشین آنهاست و نمی گویند که دست اندازی آمریکا به ثروت کشورهای محروم و غارت و چپاول آن از سوی حکام دست نشانده، هرگز با حرکات نمایشی جبران نمی شود و دزدی از مردم و سپس صرف کردن یک سر سوزن از آن همه دزدی برای بستن دهان غارت شدگان، ترفندی نخ نما و حیله ای بی اثر است.

2- گاهی به بزرگ نمایی و تبلیغ رفاه و آسایش دشمن روی می آورند و چنان در این مسیر می تازند که گویی بهشت وعده داده شده خدا، همان آمریکاست و هر آدمی باید لااقل آرزوی وصال این بهشت موعود را داشته باشد! صرفنظر از اینکه در هر فرهنگ و ملیت و قومی، ممکن است شاهد درجاتی از رفاه مادی باشیم، این سبک بزرگ نمایی، برای سوق دادن مردم- و به ویژه نسل جوان- به گام زدن در مسیر تعالی نیست و برعکس، در جهت ایجاد حس حقارت و خود کم بینی در مقابل آنها و القای این باور که ما بدون آنها هیچیم و آنها همه چیز دارند و کاش مثل آنها بشویم و...!

اما همین حضرات هرگز از معضلات فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی که سالهاست گریبان آن کشور را گرفته سخن نمی گویند! معضلاتی که به شورش های اجتماعی گوناگون نظیر جنبش اجتماعی و اعتراضی وال استریت- که فریاد اکثریت مردم 99درصدی در مقابل اقلیت بهره مند یک درصدی بود- اشاره ای نمی کنند! راستی اگر آمریکا همان بهشت موعودی است که شما تصویر می کنید، چرا این همه قتل و جنایت و تجاوز در آن است!؟ ممکن است بگویید این فقط یک معضل فرهنگی است پس بگویید چرا با قطع چند ساعته برق و از کار افتادن دوربین ها، فروشگاه های مملو از غذا غارت شده و ساعتی بعد چیزی در آن یافت نمی شود!؟ این علامت رفاه و پیشرفت قبله آمال شماست؟

3- در کنار این روش ها، عده ای برای باز کردن پای دشمن، سعی در تخریب مبانی داخلی مخالفت ما با آمریکا می کنند. تردیدی نیست که روشنگری امام راحل و تبیین مبانی دشمنی ما با آمریکا در کلام مستدل و ماندگار آن عزیز سفر کرده، از محکم ترین برهان های ما و حتی همه ملت های ستمدیده و زجر کشیده از آمریکاست و تا این محکمات و تاکیدات وجود دارد، پای آنها به این کشور باز نخواهد شد. به خصوص که خلف صالح ایشان هم بارها و بارها بر این مبانی تاکید کرده اند. پس چاره چیست!؟ این جاست که عده ای با تحریف نظرات روشن و بی حاشیه امام و بستن پیرایه و دنباله به آن، به زعم خود سعی در متزلزل کردن این مبنای محکم دارند.گاهی از خاطرات خصوصی سخن به میان می آید، گاهی نامه نگاری های شخصی ملاک قرار می گیرد و گاهی نسبت های عجیب دیگر به امام(ره) داده می شود که مثلا ایشان مخالف اعدام فلان کس بوده یا مخالف فلان حرف و شعار و اقدام مردم بوده اند؟ این همه در حالی صورت می گیرد که امام راحل تا آخرین روزهای حیات مبارکشان، بر دشمنی با آمریکا با تکیه بر مبانی دینی و عقلی تاکید و پافشاری داشتند و هرگز سرسوزنی از این موضع عقب نشینی نکردند.

4- افزون بر همه این تلاش ها و البته ناامید از تاثیر آن در عزم پولادین ملت، نمایش چهره ای مقتدر و توانمند از دشمن، نوعی دیگر از اقدامات این جماعت برای تسلیم مردم در برابر آمریکاست. در این شیوه توانمندی های دشمن بیشتر از واقع نشان داده می شود. چه در بعد نظامی و چه در بعد اقتصادی. بدیهی است که یک مدیر مردمی اگر واقع بینانه توانایی دشمن را رصد کند، متناسب با آن برنامه ریزی می کند و خود را برای رویارویی با هر ترفندی آماده می کند؟ اما در تبلیغات طیف مورد اشاره، سخن از واقع بینی نیست! مجریان این روش تلاش دارند که دشمن را به مراتب توانمندتر از آنچه که هست نشان دهند تا ما باور کنیم که تحریم ها اثر کرده و هیچ چاره ای جز تسلیم مطلق و بالا بردن دست ها وجود ندارد! باید بپذیریم که آمریکا در چند دقیقه می تواند تمام زیرساخت های کشور، را از بین ببرد!

و بپذیریم که تحریم حتی جلوی رشد علمی و تحقیقاتی ما را گرفته است! باید این سخنان ناشی از عجز و رعب را پی درپی در سخنرانی های رسمی و در ملأ عام! تکرار کنیم تا مردم مجاب شوند که چاره ای نیست و باید در جامعه جهانی حل و هضم شد و حرمت کدخدا را نگه داشت! و حتی مانور و حرکت نظامی نکرد که به کدخدا بر بخورد و سبب رنجش او بشود! این ادعاها- و در اصل این اوهام- در حالی است که ملت ما هرچه به دست آورده، در سایه ایمان و تلاش و مجاهدت خود در روزهای سخت و تحریم و فشار همه جانبه دشمن برای پشیمان کردن ما از انقلابمان بوده است. بزرگ نمایی قدرت نظامی دشمن در حالی است که افغانستان و عراق، نمونه هایی روشن از این توانمندی پوشالی است، مقاومت یک گروه کوچک از حزب الله بزرگ در لبنان در برابر اسرائیل غاصب و شکست مفتضحانه آنها در جنگ 33 روزه و... ماهیت تهدیدهای نظامی را پیش روی ما گذاشت و تجربه تاریخی و پرافتخار هشت سال دفاع مقدس ، راه بر هرگونه تردید و توهمی بسته است. پس این سخنان، جز جاده صاف کردن و خالی کردن دل مردم- به خیال خام آنها- چه مفهومی دارد؟! گرچه نباید از شناسایی و جدی گرفتن توان دشمن در هیچ عرصه ای غافل شد و در عالم خیال به سر برد اما امروز برخلاف این مدعیان، خود غرب با شگفتی و نگرانی به پیشرفت های علمی و نظامی ما اذعان می کند و همه تلاش خود را برای توقف این روند نورانی و مبارک به کار گرفته است.

این ها تنها چند شگرد دشمن برای آراستن چهره دشمن یا مرعوب کردن مردم و نهایتا پیاده کردن رویای تعبیرنشدنی بازگشت آمریکاست. یقینا ملتی که سخت ترین روزها را با سربلندی پشت سر گذاشته، با این غوغاها میدان را خالی نخواهد کرد چرا که دست دشمن و عوامل داخلی اش برای ما رو شده است.

جمهوری اسلامی:حل ریشه ای مشکلات حقوق بگیران

«حل ریشه ای مشکلات حقوق بگیران»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛اسفندماه هر سال، زمان بحث و گفتگو درباره میزان افزایش حقوق کارگران است. وزارت کار و نمایندگان کارگران و کارفرمایان در جلساتی که لابد به بررسی جوانب امر اختصاص می یابد نقطه نظرهای خود را مطرح می کنند و سرانجام به نتیجه ای می رسند و همان را مبنای حداقل حقوق قرار می دهند و از طریق وزارت کار به مؤسساتی که با قانون کار اداره می شوند ابلاغ می کنند و آن مؤسسات نیز مؤظفند به آن عمل نمایند. هیأت دولت نیز افزایش حقوق کارمندان را مورد بررسی قرار می دهد و به تصمیمی می رسد و با خوشحالی آن را اعلام می کند.

ایرادی به اصل اقدام وجود ندارد، زیرا شرایط کشور در دهه های اخیر که عمدتاً ناشی از عوارض جنگ تحمیلی است بطور طبیعی ایجاب می کرد هر سال حقوق کارگران و کارمندان افزایش یابد تا این دو قشر زحمتکش بتوانند هزینه های زندگی را تأمین کنند. روشن است که زندگی کارگری و کارمندی یک زندگی ساده است و خانواده های کارگری و کارمندی با حداقل ها می سازند و از مواهب مادی زندگی محرومند، ولی مسئولین دولتی نباید تسلیم شرایط تحمیل شده به کشور باشند و تابع متغیرهائی شوند که آنها را و عموم مردم را به دنبال خود می کشاند. دولتمردان باید اقتصاد کشور را بگونه ای سامان دهی کنند که مردم بتوانند برای آینده خود برنامه ریزی نمایند و حوادث را تسلیم خود کنند نه اینکه خودشان مجبور شوند تسلیم حوادث باشند. برای رسیدن به این نقطه مطلوب، اهتمام به این موارد باید مورد نظر دولتمردان جدید باشد.

1- دولت یازدهم باید قبل از هر چیز به ثبات اقتصادی کشور بیاندیشد و راهکارهائی را برای رسیدن به این هدف مهم پیدا کند. اینکه هر سال 15 یا 20 یا 30 درصد بر حقوق های کارگران و کارمندان اضافه شود و به همین میزان، قیمت کالاها و خدمات افزایش یابد، داستان تکراری ملال آوری است که قشر حقوق بگیر را به دنبال خود می کشاند و به آنها اجازه سر و سامان دادن به زندگی خود را نمی دهد. این تسلسل، قابل دوام نیست و تنها با برقرار کردن ثبات اقتصادی است که می توان به این وضعیت ناخوشایند خاتمه داد. دولت یازدهم که قصد دارد مشکلات اقتصادی را حل کند و به این وضعیت بی ثبات پایان دهد، باید به جای ادامه رویه دولت های گذشته بیش از هر چیز به ایجاد ثبات اقتصادی همت بگمارد.

2- دولت، برای تصمیم گرفتن در زمینه افزایش حقوق کارگران باید به عوارض منفی آن نیز توجه نماید. یکی از این عوارض منفی، مشکلاتی است که برای کارفرمایان پدید می آید. وقتی حقوق کارگران مثلا 20 درصد افزایش می یابد، پرداخت این افزوده برعهده کارفرمایان است و کارفرمایان نیز همین مبلغ را باضافه مالیات، بیمه و سایر هزینه های مرتبط با این افزایش بر قیمت کالاهای تولیدی خود اضافه و آن را بر مشتریان تحمیل می کنند. این اقدام اگر موجب کم شدن فروش کالاهای تولیدی نشود، مردم را با عدم تعادل قیمت ها مواجه می کند. اما آن دسته از کارفرمایان که نتوانند قیمت ها را متناسب با حقوق ها افزایش دهند، مجبور می شوند در مورد تعداد کارگران و کارکنان زیرمجموعه خود تجدیدنظر کنند و به تعدیل نیرو پناه ببرند. این اقدام، به جذب نیرو لطمه می زند و میزان بیکاری را افزایش می دهد.

دولت نیز بودجه افزایش حقوق کارمندان خود را از طریق افزایش قیمت حامل های انرژی، مالیات و خدمات تأمین می کند که آن نیز عوارض منفی تورمی دارد. قطعاً این عوارض منفی برای کشور و ملت، خسران بزرگی است و مشکلات زیادی نیز برای دولت پدید می آورد. بنابر این، دولت باید به جای ادامه این رویه زیانبار، راهی برای حل ریشه ای مشکلات کارمندان و کارگران پیدا کند.

3ـ وضعیت مطلوب برای آحاد مردم در امرار معاش، تأمین مسکن وسایر نیازمندی های زندگی اینست که بتوانند برای آینده زندگی خود برنامه ریزی دقیق کنند. این مطلوب فقط هنگامی تأمین خواهد شد که اولا هزینه های سالانه زندگی شهروندان با درآمدهای آنها همخوانی داشته باشد، ثانیاً دخل و خرج ها همواره قابل پیش بینی باشند و ثالثاً قیمت ها دچار نوسان و افزایش های ناگهانی نباشند. فقط در چنین وضعیتی است که می توان برای آینده زندگی برنامه ریزی کرد. خانواده ای را در نظر بگیرید که علاوه بر هزینه های معمولی، والدین در آستانه شوهر دادن دختران یا داماد کردن پسران خود می باشند. تأمین هزینه های چنین اقداماتی به پس انداز نیاز دارد و داشتن پس انداز نیز فقط در صورتی میسر است که دخل و خرج ها دارای همخوانی باشند و هزینه های سرسام آور، خانواده ها را دچار ناتوانی نکنند.

هنگامی که در اثر شدت کاهش ارزش پول و سایر عوارض منفی اقتصادی هیچکس نمی داند در چند روز آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، مردم چگونه می توانند پس انداز داشته باشند و نیازهای فوق العاده زندگی را تأمین نمایند؟ حوادث غیرقابل پیش بینی، بیماری و سایر موارد اضطراری این مشکل را حادتر می کنند و وخامت اوضاع خانواده های اقشار حقوق بگیر را افزایش می دهند.

با توجه به این واقعیت ها، تنها راه حل مشکلات اقشار حقوق بگیر اینست که دولت تلاش کند بی ثباتی اقتصادی را از بین ببرد و از این طریق امکان برنامه ریزی جهت تأمین آینده را برای اقشار ضعیف به ویژه کارمندان و کارگران محقق سازد. در اینکه در شرایط بی ثباتی اقتصادی باید با افزایش حقوق اقشار کارمند و کارگر مشکلات مقطعی آنها حل شود، تردیدی وجود ندارد. ولی راه درست اینست که دولت برای ایجاد ثبات اقتصادی تلاش کند به جای تسکین موقتی این درد، آن را به صورت ریشه ای و همیشگی درمان نماید.

رسالت:دولت در سایه و توطئه فرهنگی

«دولت در سایه و توطئه فرهنگی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که ر آن می خوانید؛پنج شنبه گذشته مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان، تحلیلی جامع از شرایط کنونی کشور و جهان ارائه کردند و باصدور دوازده فرمان، مردم و مسئولان را به توجه و اجرای این فرامین دعوت فرمودند. به نظر می رسد مرکز ثقل این بیانات و آنچه که برای تحقق کامل این رهنمودها بیش از همه اهمیت و کارگشایی دارد، توجه به فرهنگ دینی و انقلابی است که انقلاب اسلامی براساس آن بنیان گذاشته شده است چنانکه معظم له نیز درباره وضعیت مسائل فرهنگی در شرایط فعلی، دردمندانه بیان فرمودند که:

"من هم از مسائل فرهنگی نگرانم و در این نگرانی نمایندگان خبرگان سهیم. دولت به این موضوع توجه کند و مسئولان فرهنگی هم باید توجه داشته باشند که چه می کنند، در مسائل فرهنگی نمی توان بی ملاحظگی کرد."
واقعیت آن است که این روزها مردم ما قرائن و شواهدی را مشاهده می کنند که به نگرانی آنان در زمینه تکرار برخی حوادث تلخ فرهنگ ستیز و حریم شکن گذشته دامن می زند و هنجارشکنی هایی نظیر شعار راهپیمایی علیه خدا و اسائه ادب به ساحت قدسی ولیعصر (عج) و اهانت به مراسم و نمادهای عزاداری حضرت سیدالشهدا و جفا به امام خمینی (ره) را تداعی می کند. از قرائن و شواهد چنین برمی آید که بقایای جریانات شکست خورده در توطئه ها و فتنه های گذشته حاشیه امنی یافته اند و "دولت در سایه ای" تشکیل داده اند تا با استفاده از نفوذ خویش در برخی دولتمردان و جامعه، اهداف شوم و براندازانه خود را پیگیری کنند.

اگر چه در میان گردانندگان این دولت در سایه، تفاوت هایی را از نظر دیدگاه و اهداف می توان مشاهده کرد اما فصل مشترک جملگی را باید در این واقعیت تاسف آور جویا شد که آنان کافران را به عنوان دوست و سرپرست خود، جایگزین مومنان کرده اند و عزت حقیقی را که فقط از آن خداوند متعال است، نزد کفار و سردمداران نظام سلطه جهانی جستجو می کنند. (1) هر چند برخی از آنان ممکن است به ظواهر ارزش های دینی پایبند باشند.

پیامد این دوگانگی، مجموعه ای از هنجارشکنی ها و بدعت های فرهنگی در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی است. در عرصه سیاست خارجی، چراغ سبز نشان دادن به دشمن، سکوت در برابر برخوردهای تحقیرآمیز آمریکا و اسرائیل، شبیه سازی ایران و اوکراین، ارتباط و دیدار و گفتگوهای پنهان با آمریکا از جمله تلاش های این افراد خودباخته است.
در عرصه داخلی هم، سیاه نمایی اوضاع کشور، تضعیف روحیه دولتمردان و مردم و ترسانیدن آنان از دشمن، کمرنگ کردن مرز کفر و ایمان، تضعیف غیرت دینی و ترویج اباحه گری، شکستن حرمت مقدسات، بی تفاوتی نسبت به هجوم به شاخصه های استقلال کشور تبلیغ فرهنگ دشمن، تلاش برای تغییر ذائقه فرهنگی مردم از اسلام به کفر، تلاش برای ایجاد اختلاف بین اقوام و مذاهب، ناچیز انگاشتن دستاوردهای علمی کشور بخصوص دستاوردهای دانشمندان شهید، نمونه هایی از توطئه های فرهنگ ستیزانه دولت در سایه است.

شبکه دولت در سایه، با برنامه ریزی تشکیلاتی می کوشد مانع توجه دولت به مشکلات اساسی مردم بخصوص مشکلات اقتصادی و معیشتی آنان شود و در مقابل تلاش می کند با طرح مسائل و موضوعات غیرضروری و انحرافی از قبیل دفاع از حقوق فرقه های "ضاله" از زبان برخی وابستگان تریبون دار خود، چنین وانمود کند که دولت سرگرم بازی های سیاسی و دغدغه های روشنفکر مابانه و اشرافی و دردهای بی دردی خود می باشد و مدیریتی جهادی برای کاهش مشکلات معیشتی مردم اعمال نمی کند.

همچنین تحقیر نیروهای مومن، بخصوص نسل جوان و متدین و کارشکنی در زمینه حضور و بالندگی آنان از طرفی و میدان دادن به افراد خودباخته و خود فروخته از طرف دیگر نیز، از جمله سیاست های دولت در سایه است. در عرصه رسانه ای هم این شبکه تلاش می کند با برداشتن فیلترینگ در فضای مجازی، زبان دشمن را در جامعه ما درازتر کند و یا بار دیگر به روزنامه های زنجیره ای میدان تنش آفرینی بدهد و در حوزه کتاب هم امکانات نظامی اسلامی را در خدمت متاخرین و متقدمینی به کار بگیرد که عمر و قلم خویش را در جهت مقابله با فرهنگ اسلامی و باورهای ملت ایران تلف کرده اند و با انکار ضروریات دین مقدس اسلام و اسائه ادب و باورهای اعتقادی سیاسی مردم، ثابت کرده اند که دیدگاه هایشان با فرهنگ مردم ایران کمترین سنخیتی ندارد. در گستره فیلم و سینما هم تلاش دولت در سایه، منزوی ساختن فیلم های ارزش مدار است اما از فیلم هایی حمایت می کند که خیانت زن و شوهر به یکدیگر، یا صرف مشروبات الکلی و یا ترسیم چهره ای سیاه از جامعه ایران، در آن به نمایش گذاشته می شود تا مبادا در تحقیر ملت ایران از عوامل صهیونیست هالیوود عقب بماند.

در عرصه مدیریت، سیاست دولت در سایه، تلاش برای احیای کانون های صنفی منحله است و در عین حال برای حذف مدیران کارشناس و متدین و خدوم کوشش می کند تا زمینه را برای انتصاب افراد غوغا سالاری فراهم سازد که از مدیریت به عنوان فرصتی برای ایجاد تشنج در جامعه سوءاستفاده می کنند.

قابل توجه آنکه یکی از مهم ترین توطئه های دولت در سایه، طراحی کودتای خزنده و نرم از درون نظام است و نقشه هایی برای نفوذ افراد وابسته به خود در مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی و پست های کلیدی مدیریتی در سر می پروراند.

البته ملت سرافراز ایران، طی 35 سال گذشته در کوره مبارزه با دشمن هر روز آبدیده تر شده است و امروز نیز هوشیارانه روند حرکت خزنده دولت در سایه را زیر نظر دارد و انتظارش از روسای محترم قوا و بخصوص ریاست محترم جمهور و اعضای محترم هیئت دولت، آن است که با توجه به هشدار همیشگی مقام معظم رهبری در زمینه ضرورت پاسداری از فرهنگ اسلامی و ارزش های دینی و ملی، منشور دوازده گانه معظم له را مورد توجه خاص قرار دهند و هیئت دولت آن را دستور کار چند جلسه خود قرار دهد و برای عملیاتی شدن این رهنمودها، تدابیر ویژه بیندیشند و بخصوص هیئتی را برای رصد کردن توطئه های "دولت در سایه" و مقابله با نفوذش، مامور نماید.

پی نوشت:
1- الذین یتخذون الکافرین اولیا من دون المومنین. ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا (آیه 139 سوره نسا)

قدس:دو پرونده مهم اشتون

«دو پرونده مهم اشتون»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم آرش خلیل خانه است که در آن می خوانید؛شاید انتظارات و بویژه توقع رسانه ها از نخستین و مهمترین دیدارهای کاترین اشتون مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تهران با حسن روحانی و محمد جواد ظریف بیش از انرژی مثبت کم سویی بود که پس از این دیدارها و گفت و گوها می شد حس کرد.

 

 

 

 




موضوع مطلب : اشتون و تحریم‌های غیرانسانی